Update Required
To play the media you will need to either update your browser to a recent version or update your
Flash plugin.
متن اشعار
گویا به سر رسیده غم انتظار ها
از راه آمدست تمام نگار ها
گویا به سر رسیده غم انتظار ها
از راه آمدست نگار نگار ها
بابا خوش آمدی قدمت روی چشم من
چشمی که خون شده ز غم روزگار ها
با گریه ام بساط ستم را بهم زدم
[روضه]
با گریه ام بساط ستم را بهم زدم
آورده ام برای شما افتخار ها
بابا این گیسوان مختصرم فرش راه تو
باقیش مانده است میان شراره ها
بابا بابا پاهای کوچکم پر آلاله ها شده
بس که دیویده ام پیتان در فرار ها
بس که دویدم عقب قافله واویلا
پای من از ره شده پر آبله
بابا بابا پاهای کوچکم پر آلاله ها شده
بس که دیویده ام پیتان در فرار ها
گفتی مرا دوباره بغل میکنی
ولی دستت کجاست
حسین
دستت کجاست
چه شد آن قرار ها
بابا محو سر تو بودم و خردم زمین پدر
یک مرتبه،دو مرتبه نه بلکه بارها
خسته شدم پدر نفسم بند آمده
از بس که پا به پا شده ام با سوارها
بابا
صوت خفیف و دست نحیف و تنی ضعیف
مانده برای دختر تو یادگارها
[گریز روضه حضرت زهرا]
از راه آمدست تمام نگار ها
گویا به سر رسیده غم انتظار ها
از راه آمدست نگار نگار ها
بابا خوش آمدی قدمت روی چشم من
چشمی که خون شده ز غم روزگار ها
با گریه ام بساط ستم را بهم زدم
[روضه]
با گریه ام بساط ستم را بهم زدم
آورده ام برای شما افتخار ها
بابا این گیسوان مختصرم فرش راه تو
باقیش مانده است میان شراره ها
بابا بابا پاهای کوچکم پر آلاله ها شده
بس که دیویده ام پیتان در فرار ها
بس که دویدم عقب قافله واویلا
پای من از ره شده پر آبله
بابا بابا پاهای کوچکم پر آلاله ها شده
بس که دیویده ام پیتان در فرار ها
گفتی مرا دوباره بغل میکنی
ولی دستت کجاست
حسین
دستت کجاست
چه شد آن قرار ها
بابا محو سر تو بودم و خردم زمین پدر
یک مرتبه،دو مرتبه نه بلکه بارها
خسته شدم پدر نفسم بند آمده
از بس که پا به پا شده ام با سوارها
بابا
صوت خفیف و دست نحیف و تنی ضعیف
مانده برای دختر تو یادگارها
[گریز روضه حضرت زهرا]