Update Required
To play the media you will need to either update your browser to a recent version or update your
Flash plugin.
متن اشعار
قدمای دختر بارون
رسیده به صحن چشامون
روی پر و بالی از عشق و جنون
خودتو به اوج خدا برسون
ترانه ی امشبو از اسمون
به نام رقیه بخون
تو قبیله لیلاها دلای مجنونی شاده
باز مدینه تو رویاهاش به یاد زهرا افتاده
خنده ی حسین مژده ی امیده
بوی فاطمه همه جا پیچیده
کوثر اقای ما رسیده
مولاتی رقیه
مولاتی رقیه
تو اغوش گرم ارباب
شبیه فرشته ها
باباش اومده تموشا میکنه
تا رقیه چشماشو وا میکنه
چه قیامتی که به پا میکنه
عمو رو نیگا میکنه
اون طرف خدا خورشید واسه رقیه میشکافه
این طرف نشسته زینب داره موهاشو میبافه
اونکه بانیه زمین و زمونه
مثل عمه هاش خیلی مهربونه
با محبت و شیرین زبونه
قدمای دختر بارون
رسیده به صحن چشامون
روی پر و بالی از عشق و جنون
خودتو به اوج خدا برسون
ترانه ی امشبو به نام رقیه بخون
سوره ی بهار حسینه
اروم و قرار حسینه
ابرای کرامتشو میاره
تو اسمون دل ما میزاره
به کویر زندگیمون میباره
هوای ماها رو داره
از میون برق چشماش وقار حیدر معلومه
هم نجیب و هم بخشنده ست
خدایی خیلی خانومه
هستی عاشق نور خدایی شه
خوب میدونه که برای همیشه
با رقیه دل دیوونه میشه
قدمای دختر بارون
رسیده به صحن چشامون
روی پر و بالی از عشق و جنون
خودتو به اوج خدا برسون
ترانه ی امشبو از اسمون
به نام رقیه بخون
تو قبیله لیلاها
دلای مجنونی شاده
باز مدینه تو رویاهاش به یاد زهرا افتاده
خنده ی حسین مژده ی امیده
بوی فاطمه همه جا پیچیده
کوثر اقای ما رسیده
مولاتی رقیه
هر حاجتی نظری داره باید ادا بشه
قبلم میخواد عاشق بشه
باید فدا بشه
باز منو نام رقیه
هستم توی دام رقیه
اشکم می جام رقیه
با رقیه پرواز میکنم
زندگیمو اغاز میکنم
قبله ی طلوع مهتابه
بانوی دلای بیتابه
دختر عزیز اربابه
رقیه رقیه
بی بی رقیه
هر کی به تو رو میزنه
شاه ماها میشه
تو هر دلی پا میزنی کرب و بلا میشه
نور تیرگی هامو برده
اسمت همه دردامو برده
عشقت دینو دنیامو برده
مهربون دربار حسین
لیلی علمدار حسین
اسمون تو خوابو رویاته
ارزو خاک قدم هاته
ابروم میون دستاته
رقیه رقیه
حسین حسین حسین حسین
رسیده به صحن چشامون
روی پر و بالی از عشق و جنون
خودتو به اوج خدا برسون
ترانه ی امشبو از اسمون
به نام رقیه بخون
تو قبیله لیلاها دلای مجنونی شاده
باز مدینه تو رویاهاش به یاد زهرا افتاده
خنده ی حسین مژده ی امیده
بوی فاطمه همه جا پیچیده
کوثر اقای ما رسیده
مولاتی رقیه
مولاتی رقیه
تو اغوش گرم ارباب
شبیه فرشته ها
باباش اومده تموشا میکنه
تا رقیه چشماشو وا میکنه
چه قیامتی که به پا میکنه
عمو رو نیگا میکنه
اون طرف خدا خورشید واسه رقیه میشکافه
این طرف نشسته زینب داره موهاشو میبافه
اونکه بانیه زمین و زمونه
مثل عمه هاش خیلی مهربونه
با محبت و شیرین زبونه
قدمای دختر بارون
رسیده به صحن چشامون
روی پر و بالی از عشق و جنون
خودتو به اوج خدا برسون
ترانه ی امشبو به نام رقیه بخون
سوره ی بهار حسینه
اروم و قرار حسینه
ابرای کرامتشو میاره
تو اسمون دل ما میزاره
به کویر زندگیمون میباره
هوای ماها رو داره
از میون برق چشماش وقار حیدر معلومه
هم نجیب و هم بخشنده ست
خدایی خیلی خانومه
هستی عاشق نور خدایی شه
خوب میدونه که برای همیشه
با رقیه دل دیوونه میشه
قدمای دختر بارون
رسیده به صحن چشامون
روی پر و بالی از عشق و جنون
خودتو به اوج خدا برسون
ترانه ی امشبو از اسمون
به نام رقیه بخون
تو قبیله لیلاها
دلای مجنونی شاده
باز مدینه تو رویاهاش به یاد زهرا افتاده
خنده ی حسین مژده ی امیده
بوی فاطمه همه جا پیچیده
کوثر اقای ما رسیده
مولاتی رقیه
هر حاجتی نظری داره باید ادا بشه
قبلم میخواد عاشق بشه
باید فدا بشه
باز منو نام رقیه
هستم توی دام رقیه
اشکم می جام رقیه
با رقیه پرواز میکنم
زندگیمو اغاز میکنم
قبله ی طلوع مهتابه
بانوی دلای بیتابه
دختر عزیز اربابه
رقیه رقیه
بی بی رقیه
هر کی به تو رو میزنه
شاه ماها میشه
تو هر دلی پا میزنی کرب و بلا میشه
نور تیرگی هامو برده
اسمت همه دردامو برده
عشقت دینو دنیامو برده
مهربون دربار حسین
لیلی علمدار حسین
اسمون تو خوابو رویاته
ارزو خاک قدم هاته
ابروم میون دستاته
رقیه رقیه
حسین حسین حسین حسین