تو که نمیکنی فراموشم (شور) - رعنایی
تو که نمیکنی فراموشم
بیا یه لحظه هم تو آغوشمه
هنوز صدای العظش های
توکه مونده توگوشم
هنوز به یاد شام عاشورا
هنوز سیاهی میره هی چشمام
آخه دیدم برهنه افتاده
توی گودال تن بابام
من اومدم تورو بغل کردم
شاید یکم سبک بشه دردم
ولی نشد دورت بگردم
بخاطر تو هی زمین خوردم
پای سرت زنده شدم مردم
چه ارثی از فاطمه بردم
بابایی دیگه درد پهلو امون گلت رو بریده
بابایی مثل مادرت راه میرم من خمیده خمیده
به جون خودم دیگه جون ندارم بگم بابایی
همون نا نجیبی که به سینه ی تو لگد زد
بابایی توی شام و کوفه تا میشد به ما حرف بد زد
بابایی بابایی بابایی