بال و پرم ریخته ببخش حالم بهم ریخته ببخش (روضه) - علیمی

بابا بابا
بال و پرم ریخته ببخش
حالم بهم ریخته ببخش
تو خیمه ها میون دود
موهام بهم ریخته ببخش

بابا بابا
با این که جون نداره پام
هر جا بری منم میام
یکم منو بغل بگیر
قصه بگو یه بار برام

شبایی که نبودی با گریه خوابیدم
یکی دوبار خوابتو و عمو رو میدیدم
میبینی حال و روزمو تو این خرابه
دختر دردونت بابا روخاک میخوابه
بابا بابا لباتو پرخون نبینم موتو پریشون نبینم
عمه رو با قد خم و چشمای گریون نبینم

بابا بابا
چی بگم از بزم شراب
چی بگم از حال رباب
دستاشو هی تکون میده
میگه علی لالا بخواب

چی بگم از زنای بی حیای شامی
اگر بگم چقدر دیدیم بی احترامی
بعد تو خواهرت یه لقمه نون نخورده
امونشو طعنه ی حرمله برده