یتیمی یعنی شه بی بابا رقیه (روضه) - خمسه

از غصه ی این فاصله بگذار نگویم
ابتا حسین ابتا حسین

یتیمی یعنی شه بی بابا رقیه
شده شبیه مادرت زهرا رقیه
از چی بگم برات خودت بیا ببین
من بی هوا از ناقه افتادم روی زمین
اینقدر دووندنم پام درد میکنه
انگار تموم استخونام درد میکنه

طعنه از کوفه تا شام میخورم
هر شب به جا غذا دشنام میخورم

شامیا بدن بابا منو میزدن بابا

تا حالا اینقدر حال و روز بد نداشتم
عادت به ضرب سیلی و لگد نداشتم
شبیه مادرت بال و پرم شکست
سر به سرم گذاشتن از وقتی سرم شکست
دیدی به زخم ما چه جور نمک زدن
دیدی چجوری عمه منو کتک زدن

با سپر میزدن زینب را
تا سحر میزدن زینب را

یه جای سالم دیگه پیکرم نداره
شونه زدن که گیسوهای کم نداره

شاکی ام از سنان هی میزنه منو
خودت بیا ببین کبودی تن منو
انصاف حرمله بگو بخند کنه
منو بگیره از موی سرم بلند کنه
خیلی بی حالم شبیه محتضر
بابا تو رو خدا بیا منم ببر
بابا بابا حسین