بابا چه خبر از من و از عمه جدایی (روضه) - هلالی

لعنت به این شام
فقط كتك خوردیم مدام
ببخش این لُكنت كلام
مَ مَ من بابا،بابا مو می خوام از خدا

بابا چه خبر از من و از عمه جدایی
ما با تو سفر آمده بودیم کجایی
بابا چه خبر از من و از عمه جدایی
ما با تو سفر آمده بودیم کجایی
انداخت سرت را وسط خاک خرابه
این بود قرارت که تو اینگونه بیایی
این سر همه سهم من از توست
من از تو بغل خواهم و تو بی تن و پایی
بابا لب خوانی من نقطه ی قوت شده حالا
در دختر تو نیست توان شنوایی
این زجر مرا بعد از تو از زندگی انداخت
بد جور اثرش مانده نه خوابی نه غذایی
ما جامه جز این نداریم بپوشیم
سوهان غرورم شده انگشت نمایی
بین من و تو باشد و عباس نفهمد
بازار سر آمد چه جادثه هایی
در بازی این دخترکان جا ندارم
با این سر و ضعم همه گفتند کنیزی
با قصد شهادت ز لبت بوسه گرفتم
تا که برویم از دل این ویرانه دو تایی

لباسای تنم پاره توی موهام پر از خاره
کتک خوردم همش گفتم یتیمی دردسر داره
دارم میمیرم از سر درد چه دادی زد سرم نامرد
توی دستاش هر چی بود به سمت صورتم پرت کرد
چه صورتی چه گونه ای نه عزتی نه خونه ای
تنم کبود دلم شکست زخم منو کسی نبست
چشام بارونی مثل تو پیشونیم خونی مثل تو
خرابه جای خوبی نیست واسه مهمونی مثل تو
خرابه بالشتش خشته به خاک تیره آغشته
تو خیلی خاکی اما برای دخترت زشته
شاید هنوز گرسنه ای آخ نکنه که تشنه ای
هر شب سرت دست کسی انگشتر دست کسی
برامون ننگ این کارا بریم تو بزم میخوارها
غرور عمه جانم رو شکستن توی بازار ها
نه واسم بال و پر مونده نه مویی روی سر مونده
ببین بعد از چهل منزل چی از ماها چند نفر مونده
چی شده این لب و دهن تنت کجاست ای بی کفن
گریه کنم به غربتت من له ترم یا صورتت
من از طناب بدم میاد از اضطراب بدم میاد
از خنده های حرمله جون رباب بدم میاد
از شهر شام بدم میاد از ازدحام بدم میاد
به عصمت سکینه از بزم حرام بدم میاد
از ساربون بدم میاد از رد خون بدم میاد
چند روزه حتی از تنور از بوی نون بدم میاد
از بوی دود بدم میاد من از حسود بدم میاد
از اونی که پیرهنت رو دزدیده بود بدم میاد
حالا تو از زیر چشام خوشت میاد
حالا که دندون ندارم از خنده هام خوشت میاد
حالا اتو از موی سفید خوشت میاد
از اینکه زانو بزنم جلو یزید خوشت میاد
از قتلگاه بدم میاد چکمه سیاه بدم میاد
از اونی که آتیش میزد به خیمه گاه بدم میاد
خدا میدونه چقدر از کوچه تنگ بدم میاد
آخه کی از فحش و کتک خوشش میاد
از موی سوخته و لب ترک ترک خوشش میاد
حالا تو از موی سرم خوشت میاد
از اینکه دست دراز کنن به معجرم خوشت میاد

لعنت به این شام
فقط كتك خوردیم مدام
ببخش این لُكنت كلام
مَ مَ من بابا،بابا مو می خوام از خدا
لعنت به این شام
لعنت به هرچی چشم بد
لعنت به كینه و حسد
لعنت به هر نامردی كه عمه رو زد
چشاشو دوخته دشمن به ناموس خدا
چی میكشه عمه ی ما
سنگ میخوره از لابلای نیزه ها
موی تو سوخته
لعنت به خولی و تنور
می بوسمت از راه دور
لعنت به ضجر منو رو خاكا میكشوند