بابایی بازم گم شدم توی‌صحرا کجایی(روضه) - طاهری
بابایی بازم گم شدم توی‌صحرا کجایی
نه نایی برام مونده دیگه نه پایی
میشه این دفعه قبل دشمن بیایی
بابایی صدات کردم از بس
گرفته صدام و
عمو دیگه انگار نداره هوایی
بیا قبل ازینکه بگیره موهامو
چقد گریه کردم
چقدر غصه خوردم
نبود عمه زینب
هزار بار میمیردم
چقد رنج کشیدم
چقد حرف شنیدم
چقد با پاهای پر از زخم دویدم
بابایی
به جز مرگ ندارم دیگه ارزویی
اخه نه داداش برام مونده و نه عمویی
نه صورت برام مونده دیگه نه مویی
بابایی
نبودی که من رو روی خار کشیدن
سه سالت رو تو کوچه بازار کشیدن
نوامیستو بین انظار کشیدن
آه شکستن سرم رو شکستن سرت رو
توی صورت من ببین مادرت رو
نه تنها که پشت من از غم شکسته
یه جوری منو زد که دندم شکسته