تو این شب تاریک ستاره مبهوته  تو این شب تاریک ستاره مبهوته

تو این شب تاریک ستاره مبهوته

نریمان پناهی
7
تو این شب تاریک ستاره مبهوته  تو این شب تاریک ستاره مبهوته
+4
تو این شب تاریک ستاره مبهوته  تو این شب تاریک ستاره مبهوته
3
دانلود
تو این شب تاریک ستاره مبهوته
خواب میدم بازم سرم رو بازوته
تقصیر من نیست که اشکم سرازیره
یاد تو میفتم خواب از سرم می ره
کجای دنیا ، این طوری بابا ، جواب اشک و میدن
جلو چشای عمه سرت رو ، روی زمین کوبیدن
بابا حسین جان
کسی نمی پرسه ، از حال و احوالش
پروانه ای رو که سوخته پر و بالش
ممنون تو هستم که اومدی پیشم
غصه نخور بابا خودم فدات میشم
اهالی شام ، به دختر تو ، مگه امون می دادن
تو کوچه بازار هی با اشاره منو نشون میدادن
بابا حسین جان
منو ببر بابا دور تو می گردم
چشام نمی بینه عمه رو گم کردم
یادم میره درد پارگی گوشم
وقتی سر خونی باشه تو آغوشم
یه نانجیبی اومد تو خیمه گوشواره هامو بردش
ندیدی بابا چه وحشیونه خلخال پامو بردش
بابا حسین جان
اون بی حیایی که کشیده گیسومو
دستای سنگینش شکسته ابرومو
تا دید عموم رفته حرفای بد می زد
کارش فقط این بود بهم لگد می زد
از ترس و وحشت ، لکنت گرفتم ، تو اون بیابون تنها
از وقتی رفتی ، دیگه رقیه ت ، نداره سامون بابا
بابا حسین جان
خیلی غمت واسم سخته و سنگینه
خولی رسید دیدم سرت تو خورجینه
خسته شدم بابا از زندگی سیرم
سه سالمه اما ببین چقدر پیرم
کسی نفهمید بین خرابه من چی کشیدم بابا
خسته شدم از این همه دوری دیگه بریدم بابا