Update Required
To play the media you will need to either update your browser to a recent version or update your
Flash plugin.
متن اشعار
من نخل شکسته حسینم
در سوگ نشسته حسینم
هم اختر اسمان عصمت
هم ماه خجسته حسینم
دریا شده تشنه کام اشکم
پیغمبر خون امام اشکم
من سوره کوثر حسینم
همسنگر خواهر حسینم
مانند عمو گره گشایم
والله قسم دره حسینم
ازاده یتیمه ای صغیرم
صد قافله دل بود اسیرم
قران فتاده زیر پایم
هر چند غریبم اشنایم
هم لاله سرخ باغ خونم
هم یاس بهشت کربلایم
با مصحف روی لاله گونم
پیغمبر قتلگاه خونم
ایینه روی سید الناس
سر تا به قدم صفا و احساس
بودست همیشه جایگاهم
دامان حسین و دوش عباس
هم بوده حسین سر فرازم
هم دخت علی کشیده نازم
ویرانه اگر که جای من بود
عالم همه کربلای من بود
چشم ملک از پی تبرک
بر ابله های پای من بود
می بود به جنگ اهل بیداد
در هر نفسم هزار فریاد
خال لب من شدست تبخال
از سوز عطش زدم پر و بال
نیش سر خارها به پایم
انداخته است عکس خلخال
بر من دف و چنگ گریه میکرد
کعب نی و سنگ گریه میکرد
بودم به حسین سر سپرده
کوه غم او به دوش برده
هر چند که دختری صغیرم
یک مرد چو من کتک نخورده
رخسار منورم کبودست
سر تا سر پیکرم کبود است
من بودم و قلب داغ دیده
من بودم قامت خمیده
ان شب که عجل گرفت جانم
من بودم و یک سر بریده
سر را روی سینه ام فشردم
در گوشه این خرابه مردم
در سوگ نشسته حسینم
هم اختر اسمان عصمت
هم ماه خجسته حسینم
دریا شده تشنه کام اشکم
پیغمبر خون امام اشکم
من سوره کوثر حسینم
همسنگر خواهر حسینم
مانند عمو گره گشایم
والله قسم دره حسینم
ازاده یتیمه ای صغیرم
صد قافله دل بود اسیرم
قران فتاده زیر پایم
هر چند غریبم اشنایم
هم لاله سرخ باغ خونم
هم یاس بهشت کربلایم
با مصحف روی لاله گونم
پیغمبر قتلگاه خونم
ایینه روی سید الناس
سر تا به قدم صفا و احساس
بودست همیشه جایگاهم
دامان حسین و دوش عباس
هم بوده حسین سر فرازم
هم دخت علی کشیده نازم
ویرانه اگر که جای من بود
عالم همه کربلای من بود
چشم ملک از پی تبرک
بر ابله های پای من بود
می بود به جنگ اهل بیداد
در هر نفسم هزار فریاد
خال لب من شدست تبخال
از سوز عطش زدم پر و بال
نیش سر خارها به پایم
انداخته است عکس خلخال
بر من دف و چنگ گریه میکرد
کعب نی و سنگ گریه میکرد
بودم به حسین سر سپرده
کوه غم او به دوش برده
هر چند که دختری صغیرم
یک مرد چو من کتک نخورده
رخسار منورم کبودست
سر تا سر پیکرم کبود است
من بودم و قلب داغ دیده
من بودم قامت خمیده
ان شب که عجل گرفت جانم
من بودم و یک سر بریده
سر را روی سینه ام فشردم
در گوشه این خرابه مردم