Update Required
To play the media you will need to either update your browser to a recent version or update your
Flash plugin.
متن اشعار
عمه شب محبوبه امشب معلوم حالم خوبه امشب
میکوبه قلبم مثل گنجیشک عمه دلم اشوبه امشب
عمه ببین که جای اون دست سرخی هنوز رو گونه داره
بابام داره امشب میادش ای بچه ها کی شونه داره
تاریکه اما خیلی خوبه مهتاب امشب نیست عمه
بابام من و اینجور ندیده موهام مرتب نیست عمه
عمه از درد لبهام زیر دندون زخم توی لبهام میسوزه
شبا چقدر سرده خرابه عمه کف پاهام میسوزه
کاشکی مدینه بودیم عمه ای کاش نا محرم نداشتیم
مرحم نداریم کاش میشد معجر رو زخمامون میذاشتیم
عمه بابام بیاد خرابه منم باهاش میرم ایشاالله
بابام بیاد میگم بهش که عمه یه پا مرده ما شاالله
میگم بهش وقتی که رفتی عمه به جای ما کتک خورد
افتادم از رو ناقه اونشب با مشت دندونام ترک خورد
افتادم و از حال رفتم من خواب بودم با لگد زد
اصلا نفهمیدم که چی شد بابا خلاصه خیلی بد زد
خیلی دیگه بی حوصلم من بابام خیلی دیر کرده
کاری براش پیش اومده یا موهاش به نیزه گیر کرده
یه حسی داره میگه الان جونم به روی لبهام اومد
عطر بابامه بوی سیبه عمه کمک کن بابام اومد
گم کردم عمه دست و پام و جونی نمونده توی دستام
عمه مراقب باش نیفته بابام و بگذار روی پاهام
بابا سلام ویرونمون و امشب چراغون کردی بابا
سنگین شده سایت عزیزم یاد غریبون کردی بابا
نیاوردی عموم و شکوه به عباست کنم من
چشمام نمی بینه که باید با دست احساست کنم من
چشمام نمی بینه که با دست دارم پی چشمات میگردم
تو حسرت یک بوسه مردم دارم پی لبهات میگردم
میکوبه قلبم مثل گنجیشک عمه دلم اشوبه امشب
عمه ببین که جای اون دست سرخی هنوز رو گونه داره
بابام داره امشب میادش ای بچه ها کی شونه داره
تاریکه اما خیلی خوبه مهتاب امشب نیست عمه
بابام من و اینجور ندیده موهام مرتب نیست عمه
عمه از درد لبهام زیر دندون زخم توی لبهام میسوزه
شبا چقدر سرده خرابه عمه کف پاهام میسوزه
کاشکی مدینه بودیم عمه ای کاش نا محرم نداشتیم
مرحم نداریم کاش میشد معجر رو زخمامون میذاشتیم
عمه بابام بیاد خرابه منم باهاش میرم ایشاالله
بابام بیاد میگم بهش که عمه یه پا مرده ما شاالله
میگم بهش وقتی که رفتی عمه به جای ما کتک خورد
افتادم از رو ناقه اونشب با مشت دندونام ترک خورد
افتادم و از حال رفتم من خواب بودم با لگد زد
اصلا نفهمیدم که چی شد بابا خلاصه خیلی بد زد
خیلی دیگه بی حوصلم من بابام خیلی دیر کرده
کاری براش پیش اومده یا موهاش به نیزه گیر کرده
یه حسی داره میگه الان جونم به روی لبهام اومد
عطر بابامه بوی سیبه عمه کمک کن بابام اومد
گم کردم عمه دست و پام و جونی نمونده توی دستام
عمه مراقب باش نیفته بابام و بگذار روی پاهام
بابا سلام ویرونمون و امشب چراغون کردی بابا
سنگین شده سایت عزیزم یاد غریبون کردی بابا
نیاوردی عموم و شکوه به عباست کنم من
چشمام نمی بینه که باید با دست احساست کنم من
چشمام نمی بینه که با دست دارم پی چشمات میگردم
تو حسرت یک بوسه مردم دارم پی لبهات میگردم