ممنون که ای ماه اومدی بابا با دلم راه اومدی (شور روضه) - حسین طاهری

ممنون که ای ماه اومدی
بابا با دلم راه اومدی
ممنون که با پا نه، با سر
دیدی کشیدم آه اومدی
دلبریام یادت هست بابا
طرز نگام یادت هست بابا
دیگه من از دست رفتم بابا
قشنگیام یادت هست بابا
سر بار عمه هام نگو نه
به سختی راه میام نگو نه
میخوام میخوام بگو خوب
امشب باهات بیام نگو نه
بابا بابا بابا بابایی
حرفامو نشنیده بگیر
بابایی دیگه عمه برید
دائم حواسش بود به ما
حتی وسط بزم یزید
النگوهام یادت هست ، بردن
گوشواره هام یادت هست ، بردن
عقیق تو یادم هست ، چی شد
انگشترات یادت هست ، بردن
شبیه دخترت مگه نه
خیلی به مادرت مگه نه
مثل مادر بزرگا شدم
بخاطر سرت مگه نه
این راه طولانی برام
شده دلیل زخم پاهام
از بعد زجر و نیمه شب
دیگه نمیتونم راه بیام
تا دید نشستم تنها بد زد
به دختر بی بابا بد زد
مثل قدیم مادر،کوچه
سوال نکرده اما بد زد
دور از چشم بابا و عمو
یه جوری سیلی زد که نگو
بگو گناه من چی بوده بگو
بابا بابا بابا بابایی
سلام خانوم خانوما
دیر اومدم میدونم
گریه نکن عزیزم
دیگه پیشت میمونم
بابایی فدات بشه چقدر کبود شدی
دست عدو بزرگتر از صورت من است
دردایی که دارم واسه دوران پیریه
من سه سالمه هنوز دندون هام شیریه