سر اومده عمه شب پریشونی (واحد) - محمد حسین حدادیان

سر اومده عمه شب پریشونی
مهمون داریم امشب اونم چه مهمونی
بابا شباهتامون چه گریه دارن
من با لباس پاره ، تو با لبای پاره
از روی ناقه ها افتادم ،خیلی بی هوا افتادم
زیر دست و پا افتادم ، نبودی بابا نبودی بابا
غریب مادر غریب مادر
از دست شامی ها، چشام نمیبینه
دستای نامردا،آخ که چه سنگینه
دستای ظلم رو بستی ، با اقتدار عمه
بابا قد کمونم ، شد ذوالفقار عمه
بین خنده ها افتادم ، توی کوه ها افتادم
زیر دست و پا افتادم ، نبودی بابا نبودی بابا
غریب مادر غریب مادر