چشامو میزارم رو هم بابا فقط به این امید (زمینه) - مقدم

چشامو میزارم رو هم بابا فقط به این امید
یکی بهم بگه پاشو که بابات از سفر رسید
نیمه شب و دخترت دوباره از تو خواب پرید
پریدم از تو خواب با تنی پر درد
کابوس من شده این زجر نامرد
عقب قافله بس که منو زد
واسم نمونده هیچ راه نجاتی
دیگه ندارم امید حیاتی
دعام شده فقط عجل وفاتی
آه جانم بابا جانم بابا
خورشید روی نیزه ها
خوش اومدی به جمعمون
سری به دخترت زدی
امشب رو پیشم بمون
سرت چی اومده بابا
با تو چه کرده خیزرون
تو هم به درد من دچاری بابا
یه جای سالمم نداری بابا
اسیر زخم روزگاری بابا
بمیره دخترت شکسته ابروت
خاکی شده چرا بابا سر و روت
رفتی کجا که بوی نون میده موت
آه جانم بابا جانم بابا
آخرشم نفهمیدم بابا گناه من چی بود
که شده صورتم مثل صورت مادرت کبود
منم شبیه تو بابا موهام گرفته بوی دود
ما رو تو کوچه و بازار کشوندن
اهل و عیالتو خارجی خوندن
همونجا بود که موهامو سوزوندن
جوری زدن منو شکسته پهلوم
شبیه مادرت کبوده بازوم
ببین مثل خودت زخمی ابروم
آه جانم بابا جانم بابا