بابا نفسم دیگه در نمیاد
بابا هیچکی خاطرم رو نمیخواد
بابا نه کی میخورم سیلی فقط
بابا میخورم غم و غصه زیاد
از دستای زجر و شمر و خولی
کم شد بابا این شیرین زبونی
اما چیه بهتر از همین که
مثل تو شد لبای خونیم
ببخش بابا اگه چشام جایی رو نمیبینه
ببخش بابا که ماجرا شده مثلِ مدینه
منِ الذی ایتمنی بابا
عمو مونده تو دلم یک آرزو
عمو دوباره برام قصه بگو
عمو کی میشه بیام تو بغلت
عمو تا بگم غمامو مو به مو
حیف از صورت به اون قشنگی
وقتی که به خون نشسته باشه
میخوام که سرم به تن نباشه
وقتی سر تو شکسته باشه
عموجونم منو ببخش دل تو میسوزونم
عموجونم منو ببخش که رومو میپوشونم
بابا خوردم از غمت خونِ جگر
بابا بیا و بکن صرف نظر
بابا به خودم چقدر وعده بدم
بابا دخترت رو از اینجا ببر
این آخر کاریا بذار که
خوب گریه کنیم باهم دوتایی
من واسه ی اون رگ بریده
تو واسه ی معجرم بابایی
ببخش بابا اگه نشد بهونهت رو نگیرم
ببخش بابا اگه نشد برای تو بمیرم
منِ الذی ایتمنی بابا
Update Required
To play the media you will need to either update your browser to a recent version or update your
Flash plugin.