گفته بودم که به ویرانه بزن سر بابا (واحد) - علیمی

گفته بودم که به ویرانه بزن سر بابا
نه با سر بابا ؛ نه با سر بابا

میهمان باش شبی در بر دختر بابا
نه با سر بابا ؛ نه با سر بابا

رقیه از غمت ز پا فتاده
بگو که پیکرت کجا افتاده

یا ابتا یا حسین

جای تو دامن زهراست نه این ویرانه
چه کنم من که در این شهر ندارم خانه

بابا دو چشم خویش وا کن ببین
دختر زارت شده ویران نشین

چقدر زخم تو را روی جبین افتاده بمیرم بابا
به گمانم تو که دیدی دخترت روی زمین افتاده بمیرم بابا

سه ساله ام ولی قدم تا شده
صورت من شبیه زهرا شده

یا ابتا یا حسین