خوابم نمی برد که دست تو بالشم نیست (زمینه) - حاج حیدر خمسه
خوابم نمی برد که دست تو بالشم نیست
بابا یتیم یعنی دست نوازشم نیست
باید بگیرم امشب دیوار را نیافتم
عمه حواس جمع است اینجاست تا نیافتم
حتی توانِ ماندن از بالِ من نیاید
گفتی به زجر دیگر دنبالِ من نیاید
بابا حسین بابا حسین
بابا حسین بابا حسین
بابا چشم تو را تا دور دید
موی سرم را با پنجه های دست خویش شانه میزد
بابا منو رو خارا میکشوند
همون که رو سینت نشست
یه دونه زد ولی بابا
تموم دندونام شکست