Update Required
To play the media you will need to either update your browser to a recent version or update your
Flash plugin.
متن اشعار
بهار رویش اورا به صحن گلها خواند
نسیم آمدنش را به گوش دریا خواند
شبی که آمد و گل شد سپیده میبارید
فرشته بر قدم نو رسیده میبارید
طلوع طلعت او را بنفشه آزین بست
هزار دست شقایق هزار نسرین بست
سحر ستاره گل را به باغ ها پاشید
زمین غبار رشک را به آسمان بخشید
هزار خرمن خوش رنگ خوشه ی خورشید
هزار دامن گل از هزار یاس سفید
چه دلنشین و شگفت و چه ناز و زیباست
شبی که غنچه ی لب را گشود و بابا گفت
طراوت نفسش جهان به باغبان میداد
تبسمش به خداوند عشق جان میداد
گرفت تنگ در آغوشو و بوسه افشاندش
چو جان رفته ز تن روی سینه خواباندش
دوباره آتش شوقش ز دل زبانه گرفت
شکفت خنده ارباب و این ترانه گرفت
بگو دوباره عزیزم بگو بگو بابا
بگو دوباره قرارم بگو بگو بابا
ستاره شب تارم بگو بگو بابا
چه عاشقانه به گوش سماء ثریا گفت
دل از حسین ربود و دوباره بابا گفت
دل از حسین ربود و دوباره بابا گفت
نسیم آمدنش را به گوش دریا خواند
شبی که آمد و گل شد سپیده میبارید
فرشته بر قدم نو رسیده میبارید
طلوع طلعت او را بنفشه آزین بست
هزار دست شقایق هزار نسرین بست
سحر ستاره گل را به باغ ها پاشید
زمین غبار رشک را به آسمان بخشید
هزار خرمن خوش رنگ خوشه ی خورشید
هزار دامن گل از هزار یاس سفید
چه دلنشین و شگفت و چه ناز و زیباست
شبی که غنچه ی لب را گشود و بابا گفت
طراوت نفسش جهان به باغبان میداد
تبسمش به خداوند عشق جان میداد
گرفت تنگ در آغوشو و بوسه افشاندش
چو جان رفته ز تن روی سینه خواباندش
دوباره آتش شوقش ز دل زبانه گرفت
شکفت خنده ارباب و این ترانه گرفت
بگو دوباره عزیزم بگو بگو بابا
بگو دوباره قرارم بگو بگو بابا
ستاره شب تارم بگو بگو بابا
چه عاشقانه به گوش سماء ثریا گفت
دل از حسین ربود و دوباره بابا گفت
دل از حسین ربود و دوباره بابا گفت