قرارمون بود بیای سر قرارم پدر (شور) - نریمانی
قرارمون بود بیای سر قرارم پدر
حالا که تو اومدی آروم ندارم پدر
قرار بود بیای پیش رقیه تو خرابه
کو آغوشت تو آغوشت بخوابه
چشاتو وا کن این آفتاب بتابه
سرت رو می‌بوسم به روی زانوهام
نیفتی از دستم امون از بازوهام
نه تو دستی داری نه من مویی دارم
که دستاتو بابا بزاری تو موهام
قرارمون بود بیای سر قرارم پدر
حالا که تو اومدی آروم ندارم پدر
دست حرامی شده حوالۀ صورتم
این جای انگشتره نه چالۀ صورتم
تو گوشم صدای مادرت میپیچه بابا
که افتاده کنار کوچه بابا
فدک، کوچه، کتک یعنی چه بابا
یه بی رحم ظالم منو زجر آور زد
که انگاری قنفذ لگد بر مادر زد
بهش گفتم آقا این انگشتر مال
بابامه اون هم با همون انگشتر زد
قرارمون بود بیای سر قرارم پدر
حالا که تو اومدی آروم ندارم پدر
دلم گرفته چقدر دلخورم از آدما
به گریه افتادم از خندۀ نامحرما
نگاه کن منو عمه الان هم سنیم انگار
نگاه کن پیر شدیم تو کوچه بازار
ما بودیم و یه عده مردم آزار
اگه جا میموندم کتک میخورد عمه
به سختی تا اینجا منو آورد عمه
حالا قبل از اینکه بمیرم آهسته
میدونم قبل از من واسه تو مُرد عمه
قرارمون بود بیای سر قرارم پدر
حالا که تو اومدی آروم ندارم پدر