نکنه روبرومی خودتی یا عمومی(واحد) - نریمانی
نکنه روبرومی
خودتی یا عَمومی
نشناختمت هنوزم
خودت بگو کدومی
صورت نصفه نیمه
حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر
تموم زندگیمه
خوش اومدی بابا
خونه ی دخترت امشب
مهمونم‌شد سرت امشب
کنج خرابه
منو ببخش حالا
دخترت دیگه زیبا نیست
وقتی که دیگه بابا نیست
چطور بخوابه
منو زدن، منو زدن دشمنت سرم ریخت
منو زدن، منو زدن صورتم بهم ریخت
باباحسین باباحسین ای آروم جونم
سلام ای قرص ماهم
روشنی نگاهم
دم غروب همیشه
تو فکر قتلگاهم
نمیشنوم صداتو
هیچکی نداشت هواتو
پیراهنت رو بردن
عمامه و عباتو
اون لحظه فهمیدم
داره کارت تموم میشه
دست و پا می‌زدی پیشه
چشای عمه
من خیلی ترسیدم
کاش میشد کاری می‌کردم
هم برای تو بابا
هم برای عمه
تو رو زدن، تورو زدن نیزه ها و خنجر
تو رو زدن، تورو زدن پیش چشم مادر
باباحسین باباحسین ای آروم جونم
خونِ گلوتو دیدم
به صورتم کشیدم
رگاتو کی بریده
ای بابای شهیدم
رفتی و ازدحام شد
کار حرم تمام شد
قافله‌ی اسیری
راهی شهر شام شد
دروازه که وا شد
اومدن مردم شام و
پاره کردن لباسام و
قلبم ترک خورد
دروازه که و اشد
پر سیدم از کبودی ها
پشتِ هم یهودی ها
عمم کتک خورد
با سنگ و چوب صبح تا غروب افتادن به جونش
مردا زدن زن ها زدن بریده امونش
منو زدن دشمنت سرم ریخت
منو زدن صورتم بهم ریخت
باباحسین باباحسین ای آروم جونم