بابا ای لعنت به شامیا (شور روضه) - علیمی
بابا ای لعنت به شامیا
وای صد رحمت به کربلا
وای ازین نامسلمونا وای
اینقد ازار ندیده بودم
بین انظار نرفته بودم
من تا حالا به عمرم بابا
کوچه بازار نرفته بودم
بابا ای لعنت به شامیا وای
صد رحمت به کربلا وای
از این نامسلمونا وای
بین انظار نرفته بودم
انقدر آزار ندیده بودم
من تا حالا به عمرم بابا
کوچه بازار نرفته بودم
کوچه های یهود عمومون نبود
بین آتیش و دود عمومون نبود
صورتا شد کبود عمومون نبود
بابا از چشم ترم بگم یا
از درد سرم بگم
یا از حال حرم بگم بابا
بابا از چشم ترم بگم یا
از درد سرم بگم
یا از حال حرم بگم بابا
دیگه طاقت ندارم بابا
خواب راحت ندارم بابا
من به جایی جز آغوش تو
اصلا عادت ندارم بابا
خولی و شمر و زجر
باهم یار شدند
سخته دست اینا
گرفتار شدن
همه از دخترت
طلبکار شدن
بابا این غصه به سر رسید وای
بعد مجلس یزید وای
شد موهام همه سفید وای
خیزرون تا بالا میبرد
عمه رو هی صدا میکردم
زیر لب تا میخوندی قرآن
واسه لبهات دعا میکردم
به لبات چوب میزد سربی بدن
چقدر داد زدم بابامو نزن
ولی افتاد زمین بابا حرف من
هی زد تورو