عاشورای عاشقا رسید (شور) - محمدحسین حدادیان
عاشورای عاشقا رسید
گریه کن های رقیه اومدن
ای سادات کجای مجلسید
اشبه الناس لزهرا رو زدن
عمع فریاد کشید
موی منو باد کشید بابا
اونکه سر برید ازت
سر من داد کشید
وقتی که میزنم کتکت
عموت کجاس بیاد کمکت
بابا بابا
گمانم جرم دارد
هرکه نامش فاطمه باشد
ای خورشید ویرونه من
داره هنوز خون میریزه از سرت
کاش میمردمو نمی دیدم بابا
نامرتبه رگای حنجرت
من که وارث غم زهرا و فدکم
زیر پای حرمله له شد عروسکم
نه چادری سرمه
یک خیمه سوخته معجرمه
بابا بابا بابا
وای از روضه های زینبت
با رباب تو بزم می زبون گرفت
جوری خیزرون میزد به لبت
همه تشت طلا رو خون گرفت
یا ایها الغریب یا ایها العزیز
میترسه دخترت چیه معنی کنیز
میریخت جلو چشای ترت
ته پیالشو