توی خرابه هر شب منتظرت نشستم (زمینه) - بنی فاطمه
توی خرابه هر شب منتظرت نشستم
الان چند شب بابا که چشمام و نبستم
تا یه صدا شنیدم دنبال تو دویدم
بیا ببین که مثل مادر تو خمیدم
از تو میپرسم اما عمه جواب نمیده
از وقتی رفتی میدون
هیشکی تو رو ندیده
خودت گفتی که مارو به مهمونی میبری
یه عالمه النگو برای من میخری
کشون کشون میبردن با پای زخمی مارو
عمه با گریه میشست زخمای دست و پام و
خودم دیدم با نیزه سر عموم و بردن
جلو چشای خیسم با مشک آب میخوردن
یه مرد زشت و اخمو دنبال من میدوید
من و کتک میزد و گوشوارمو میکشید
دخترکای شامی اشکامو در میارن
من دوسشون ندارم ادامو در میارن
دور منو میگیرن میگن موهات سفیده
اونا نمیدونن که چشای من چی دیده
با دست و پای بسته مارو به کاخ بردن
خودم دیدم سرت رو میون تشت اوردن
با خیزران میزدن روی لبای بسته ات
خودم دیدم که افتاد دندونای شکسته ات