Update Required
To play the media you will need to either update your browser to a recent version or update your
Flash plugin.
سر منو نشون نده
سر خودت چی اومده
خوشی به ما نیومده
به صورتت کی چنگ زده
به پیشونیت که سنگ زده
خوشی به ما نیومده
سر بریدتم رسید ای وای بابا
رگ گلوتو کی برید
ای وای بابا
اونی که تا اینجا سرت رو آورده
کاش به موهات دست میکشید
ای وای بابا
رگ گلوتو کی برید
ای وای بابا
دست کیا سپردنت
تنور خولی بردنت
شکر خدا که آخرش
پیش خودم اوردنت
بار سفر رو جمع کنم
زحمت رو باید کم کنم
من الذی ایتمنی
حال و روزم خیلی بده
درد دل من بی حده
خوشی به ما نیومده
اشک چشام در اومده
حوصلمم سر اومده
خوشی به ما نیومده
میای با هم بازی کنیم بابا جونم
روی هم و نازی کنیم
نمیتونه دل بکنه عمه از من
باید اونو راضی کنیم بابا جونم
ای شمع من چراغ من
مرحم درد و داغ من
بیا بریم تا اینکه
زجر نیومده سراغ من
بار سفر رو جمع کنم
زحمتو باید کم کنم
من الذی ایتمنی
کی به گلوت خنجر زده
به سر و روت خنجر زده
خوشی به ما نیومده
هر کی منو زد بد زده
پهلومو با لگد زده
خوشی به ما نیومده
هنوز داره از دهنم خون میریزه
از رو صورتم رو دامنم خون میریزه
شبیه مادرت شدم با این زخم
از گوشه پیرهنم خون میریزه
گفتم سرم شکست زدن
با مشت و پشت دست زدن
زیر چشم سیا شده
اینو مردای مست زدن
بار سفر رو جمع کنم
زحمت رو باید کم کنم
دست کیا سپردنت
تنور خولی بردنت
شکر خدا که آخرش
پیش خودم اوردنت
من الذی ایتمنی
سر خودت چی اومده
خوشی به ما نیومده
به صورتت کی چنگ زده
به پیشونیت که سنگ زده
خوشی به ما نیومده
سر بریدتم رسید ای وای بابا
رگ گلوتو کی برید
ای وای بابا
اونی که تا اینجا سرت رو آورده
کاش به موهات دست میکشید
ای وای بابا
رگ گلوتو کی برید
ای وای بابا
دست کیا سپردنت
تنور خولی بردنت
شکر خدا که آخرش
پیش خودم اوردنت
بار سفر رو جمع کنم
زحمت رو باید کم کنم
من الذی ایتمنی
حال و روزم خیلی بده
درد دل من بی حده
خوشی به ما نیومده
اشک چشام در اومده
حوصلمم سر اومده
خوشی به ما نیومده
میای با هم بازی کنیم بابا جونم
روی هم و نازی کنیم
نمیتونه دل بکنه عمه از من
باید اونو راضی کنیم بابا جونم
ای شمع من چراغ من
مرحم درد و داغ من
بیا بریم تا اینکه
زجر نیومده سراغ من
بار سفر رو جمع کنم
زحمتو باید کم کنم
من الذی ایتمنی
کی به گلوت خنجر زده
به سر و روت خنجر زده
خوشی به ما نیومده
هر کی منو زد بد زده
پهلومو با لگد زده
خوشی به ما نیومده
هنوز داره از دهنم خون میریزه
از رو صورتم رو دامنم خون میریزه
شبیه مادرت شدم با این زخم
از گوشه پیرهنم خون میریزه
گفتم سرم شکست زدن
با مشت و پشت دست زدن
زیر چشم سیا شده
اینو مردای مست زدن
بار سفر رو جمع کنم
زحمت رو باید کم کنم
دست کیا سپردنت
تنور خولی بردنت
شکر خدا که آخرش
پیش خودم اوردنت
من الذی ایتمنی