سر بابامو بریدن منو به اسیری بردن سر بابامو بریدن منو به اسیری بردن

سر بابامو بریدن منو به اسیری بردن

حاج سید مجید بنی فاطمه
7
سر بابامو بریدن منو به اسیری بردن سر بابامو بریدن منو به اسیری بردن
+3
سر بابامو بریدن منو به اسیری بردن سر بابامو بریدن منو به اسیری بردن
4
دانلود
سر بابامو بریدن
منو به اسیری بردن
حال روز منه اینجا
دیگه کیه که ندونه
آخه بگو به من عمه
سری که باشه رو نیزه
توی یه ماه از اون سر
دیگه چیزی نمیمونه
برای این سه ساله
همین سرو آوردن
مسافر تنورو
به دست من سپردن
وای بابا بابا
وای بابا بابا
حالا منمو تویی
حالا منم و سرت
حالا تو بیا بشین
روی پای دخترت
وای بابا بابا
وای بابا بابا
یادته بابا میگفتی
یه روزی توی مدینه
دست مادرو شکستن
جلوی چشای حیدر
حالا بیا ببین اینجا
سر همه رو شکستن
بدن همه کبوده
عمه شده مثل مادر
بازم شبیه زهرا
ببین قدم خمیده
منم شبیه زهرا
ببین قدم خمیده
بیا ببین رقیه
همه موهاش سپیده
وای بابا بابا
وای بابا بابا
حالا شنیدی ازم
روضه های مادرو
حالا تو بیا بخون
لالایی آخرو
وای بابا بابا
وای بابا بابا
آخه چرا نمیپرسی
چی شده موی بلندم
بابا موهای سه سالت
توی آتیش حرم سوخت
یه شبی که توی صحرا
سراغتو میگرفتم
بابا تورو صدا کردم
که یه دفعه کمرم سوخت
برام شده یه کابوس
صدای تازیونه
لگد زدن به پهلوم
بی عذر و بی بهونه
وای بابا بابا
وای بابا بابا
حالا که دیدی چی بود
سوغاتی این سفر
حالا دیگه وقتشه
منو باخودت ببر
وای بابا بابا
وای بابا بابا