خبر آمد که ز معشوق خبر می آید خبر آمد که ز معشوق خبر می آید

خبر آمد که ز معشوق خبر می آید

حاج سید مجید بنی فاطمه
6
خبر آمد که ز معشوق خبر می آید خبر آمد که ز معشوق خبر می آید
+3
خبر آمد که ز معشوق خبر می آید خبر آمد که ز معشوق خبر می آید
3
دانلود
متن اشعار
خبر آمد که ز معشوق خبر می آید
ره گشایید که یارم ز سفر می آید
کاش میشد که ببافم کمی مویم را
آب و آیینه بیارید پدر می آید
جگرت بودم و درد تو گرفتارم کرد
غالبا درد به دنبال جگر می آید
راستی گمشده سنجاق سرم پیش تو نیست
سر که آشفته شود حوصله سر می آید
به کسی ربط ندارد که تو را میبوسم
که به جز من ز پس کار تو بر می آید
راستی هیچ خبر دار شدی تب کردم
راستی لاغری من به نظر می آید
راستی هست ب یادت دم چادر گفتی
دختر من به تو چادر چقدر می آید
سرمه ای را که تو از مکه خریدی بردند
جای آن لخته ی خون روی بصر می آید
ماجرای کربلا شرح بلای زینب است
عصر عاشورا شروع کربلای زینب است
شرح صدرش در نمی آید به فهم اهل بیت
صبر زینب آیت صبر خدای زینب است
رو الم نشرح لک صدرک بخوان کین آیه را
عشق گفتا بعد پیغمبر ثنای زینب است
باغبان گلشن سرخ ولایت اشک او
حافظ خون شهیدان گریه های زینب است
کوفه و روز اسیری دیدن زینب دریغ
چون در و دیوار کوفه آشنای زینب است
نی همین در شام و کوفه اندر کوی علم
هر کجا پا میگذاری جای پای زینب است
کودکی زان کاروان افتاد از محمل به خاک
شب کنار بسترش زهرا به جای زینب است
  حجم فایل : 6.5 مگابایت
 
 
دانلود