Update Required
To play the media you will need to either update your browser to a recent version or update your
Flash plugin.
متن اشعار
تو را اورده ام اینجا که مهمان خودم باشی
شب اخر روی زلف پریشان خودم باشی
من از تاریکی شب های این ویرانه میترسم
تو را اورده ام خورشید تابان خودم باشی
اگر چه عمه دل تنگ است اما عمه هم راضیست
که تو این چند ساعت را به دامان خودم باشی
از این پنجاه سال تو سه سالش قسمت ما شد
یک امشب را نمی خواهی پدر جان خودم باشی
سرت را وقت قران خواندنت بر تشت میدیدم
تو باید بعد از این قاری قران خودم باشی
اگر چه این لبی که ریخته بهم بوسیدنش سخت است
تقلا می کنم یک بوسه مهمان خودم باشی
شب اخر روی زلف پریشان خودم باشی
من از تاریکی شب های این ویرانه میترسم
تو را اورده ام خورشید تابان خودم باشی
اگر چه عمه دل تنگ است اما عمه هم راضیست
که تو این چند ساعت را به دامان خودم باشی
از این پنجاه سال تو سه سالش قسمت ما شد
یک امشب را نمی خواهی پدر جان خودم باشی
سرت را وقت قران خواندنت بر تشت میدیدم
تو باید بعد از این قاری قران خودم باشی
اگر چه این لبی که ریخته بهم بوسیدنش سخت است
تقلا می کنم یک بوسه مهمان خودم باشی