Update Required
To play the media you will need to either update your browser to a recent version or update your
Flash plugin.
متن اشعار
با فقیران زمین باز خدا راه آمد
مژده ای آمده که سوگلی شاه آمد
آمد از راه شب ذره نوازی حسین
نمک سفره شاهانه این ماه آمد
به دل سرد زمین باز امیدی دادند
یاس خوش عطر و گلاب حرم الله آمد
همه ناخواسته گشتند نمک گیر حسین
پیش از خواهش ما عیدی دلخواه آمد
نیست در هیچ کجایی خبر از تنهایی
قبله ی بی کسی هر دل آگاه آمد
حضرت زهره زهرای حرم آمده است
زینت شانه ی سقای حرم آمده است
رفت خورشید ز رو وقت درخشیدن تو
ماه بیچاره شد از موقع تابیدن تو
کاشف الکرب حسین بعد عموجان هستی
میرود غم ز دلش در عوض دیدن تو
چقدر در دل دریای عمو جا داری
نشود خسته ابالفضل ز بوسیدن تو
خنده بر صورت زهرایی تو می آید
عمه ات هست فقط عاشق خندیدن تو
علی اکبر و عباس و حسین و زینب
آب گردد دلشان موقع رنجیدن تو
مهربان دختر ارباب
گدایی به خدا دست خالی نرود
موقع بخشیدن تو
وقتی یه سائل ، یه گدا ، فقیر در یه خونه رو در میزنه معمولا اینجوریه کوچیک تر از همه میره درو باز میکنه
بی بی جان امشب تو درو باز کن قربون اون دل رئوف و مهربونت
اگر صاحب خونه هم نخواد چیزی بده به سائل صلاح ندونه دختر بره به بابا بگه بابا یه چیزی میدی به این گدا بدم ؟ به آبروی اون دختر بچم که شده یه چیزی گیر اون گدا میاد
امشب هممون یه چیزی گیرمون میاد حواستون باشه ها
کودک و این همه اوصاف و جلال و جبروت
به خدا نیست غلط
معجزه نامیدن تو
محشری ، معجزه ای ، بی بدلی ، غوغایی
نیست ، دختری نیست به اندازه ی تو بابایی
تو طبیبی و به هر درد دوایی داری
مرتضی زاده ای و دست شفایی داری
به خداوند قسم فاطمه در فاطمه ای
چه وقاری چه جلالی چه حیایی داری
هر کسی هست کسی بندگی ات را کرده
هر کجا ملک خدا هست گدایی داری
نام تو معجزه حضرت عیسی دارد
مثل بابا دم انگشت نمایی داری
چشم ها خیره شد از گریه ی طوفانی تو
مثل زینب دلی از ترس رهایی داری
آنقدر ناله زدی تا پدر آمد با سر
همه دیدند به ویرانه خدایی داری
طعنه زد چشم پر از آب تو بر آب فرات
پدر از گریه تو گشت قتیل العبرات
مژده ای آمده که سوگلی شاه آمد
آمد از راه شب ذره نوازی حسین
نمک سفره شاهانه این ماه آمد
به دل سرد زمین باز امیدی دادند
یاس خوش عطر و گلاب حرم الله آمد
همه ناخواسته گشتند نمک گیر حسین
پیش از خواهش ما عیدی دلخواه آمد
نیست در هیچ کجایی خبر از تنهایی
قبله ی بی کسی هر دل آگاه آمد
حضرت زهره زهرای حرم آمده است
زینت شانه ی سقای حرم آمده است
رفت خورشید ز رو وقت درخشیدن تو
ماه بیچاره شد از موقع تابیدن تو
کاشف الکرب حسین بعد عموجان هستی
میرود غم ز دلش در عوض دیدن تو
چقدر در دل دریای عمو جا داری
نشود خسته ابالفضل ز بوسیدن تو
خنده بر صورت زهرایی تو می آید
عمه ات هست فقط عاشق خندیدن تو
علی اکبر و عباس و حسین و زینب
آب گردد دلشان موقع رنجیدن تو
مهربان دختر ارباب
گدایی به خدا دست خالی نرود
موقع بخشیدن تو
وقتی یه سائل ، یه گدا ، فقیر در یه خونه رو در میزنه معمولا اینجوریه کوچیک تر از همه میره درو باز میکنه
بی بی جان امشب تو درو باز کن قربون اون دل رئوف و مهربونت
اگر صاحب خونه هم نخواد چیزی بده به سائل صلاح ندونه دختر بره به بابا بگه بابا یه چیزی میدی به این گدا بدم ؟ به آبروی اون دختر بچم که شده یه چیزی گیر اون گدا میاد
امشب هممون یه چیزی گیرمون میاد حواستون باشه ها
کودک و این همه اوصاف و جلال و جبروت
به خدا نیست غلط
معجزه نامیدن تو
محشری ، معجزه ای ، بی بدلی ، غوغایی
نیست ، دختری نیست به اندازه ی تو بابایی
تو طبیبی و به هر درد دوایی داری
مرتضی زاده ای و دست شفایی داری
به خداوند قسم فاطمه در فاطمه ای
چه وقاری چه جلالی چه حیایی داری
هر کسی هست کسی بندگی ات را کرده
هر کجا ملک خدا هست گدایی داری
نام تو معجزه حضرت عیسی دارد
مثل بابا دم انگشت نمایی داری
چشم ها خیره شد از گریه ی طوفانی تو
مثل زینب دلی از ترس رهایی داری
آنقدر ناله زدی تا پدر آمد با سر
همه دیدند به ویرانه خدایی داری
طعنه زد چشم پر از آب تو بر آب فرات
پدر از گریه تو گشت قتیل العبرات