متن اشعار

مجنون رقیمو به خود می بالم
هستیم و اسمش شده خواب و خیالم
وقتی میخونم برا دختر ارباب
حس میکنم که من در اوج کمالم
دائم به شورم و شینمو غرق در احساسم
از ازل کلب رقیه و حضرت عباسم
زده قلاده ای به دور گردن من بی بی
همچون ابوالفضل حضرت فاطمه حساسم
دائم به شورم و شینمو غرق در احساسم
از ازل کلب رقیه و حضرت عباسم
زده قلاده ای به دور گردن من بی بی
همچون ابوالفضل حضرت فاطمه حساسم
یا رقیه مددی یا رقیه مددی
یا رقیه مددی یا رقیه مددی
معتبرم تو مردم که من گداتم
نوکر نوکرای صحن و سراتم
ترسی ندارم من از وهابی پست
تا دم مرگم باشه یه جون فداتم
مفتخرم تویی شاهد این دل دیوونه
به عشق تو همش میشینم داخل میخونه
تویی شهزاده ی خونه و سوگل بابایی
نام رقیه آرامش این دل مجنون
یا رقیه مددی یا رقیه مددی
یا رقیه مددی یا رقیه مددی
عشق علی اکبر برد عقل و هوشم
نوکر رقیه و حلقه به گوشم
به عشق کربلا و دمشق و نجف
به جنگ داعش میرم کفن میپوشم
حالی دارم با عشق بی بی حضرت رقیه
روضه خونا میخونن بی بی اسمتو با گریه
صد و ده بار به اذن علی ابن ابی طالب
میدم لعنت هر شب به قوم ظالم امیه
یا رقیه مددی یا رقیه مددی
یا رقیه مددی یا رقیه مددی