Update Required
To play the media you will need to either update your browser to a recent version or update your
Flash plugin.
متن اشعار
منو میزد تو رو میزد
منو با مشت تو رو از پشت
با یک خنجر منو میزد تو رو میزد
منو تنها تو رو اما با یک لشگر
ریختن به روی سرت بابا
جلو چشم خواهرت بابا
اخ چی کشید مادرت بابا
نیزه کجا حنجرت بابا
نعلا کجا پیکرت بابا
اخ بمیره دخترت بابا
بابایی چرا ازم جدایی
من روی ریگ صحرا
تو روی نیزه هایی
امون از این جدایی
تنگ دلم بابایی
نمیدونم عمو جونم منو دیده یا فهمیده کتک خوردم
نمیدونم عمو جونم خبر داره که گشواره در اوردم
کم نیاوردن در اوردن هدیه برا بچشون بردن
منو با بی رحمی ازردن
دو سه تا از دخترا مردن
دیشب رو از بس کتک خوردن
زیر لگد تاب نیاوردن
نگاهی چشام میره سیاهی
همینجوری بگردم دور سرت الهی
امون از این جدایی
تنگ دلم بابایی
به من خندید
به تو خندید
به اشک من
به اشک تو
دم خیمه به من خندید
به تو خندید
جسارت شد که غارت شد همه خیمه
کی این زنجیر رو به پام انداخت
پرستو ها رو به دام انداخت
مسیر ما رو به شام انداخت
کی سنگ از بالای بام انداخت
یکی دو تا نه مدام انداخت
سرت رو پیش چشام انداخت
سرت رو میبوسم حنجرت رو
حالا تو چی نمیخوای ببوسی دخترت رو
بابایی چرا ازم جدایی
من روی ریگ صحرا
تو روی نیزه هایی
امون از این جدایی
تنگ دلم بابایی
منو با مشت تو رو از پشت
با یک خنجر منو میزد تو رو میزد
منو تنها تو رو اما با یک لشگر
ریختن به روی سرت بابا
جلو چشم خواهرت بابا
اخ چی کشید مادرت بابا
نیزه کجا حنجرت بابا
نعلا کجا پیکرت بابا
اخ بمیره دخترت بابا
بابایی چرا ازم جدایی
من روی ریگ صحرا
تو روی نیزه هایی
امون از این جدایی
تنگ دلم بابایی
نمیدونم عمو جونم منو دیده یا فهمیده کتک خوردم
نمیدونم عمو جونم خبر داره که گشواره در اوردم
کم نیاوردن در اوردن هدیه برا بچشون بردن
منو با بی رحمی ازردن
دو سه تا از دخترا مردن
دیشب رو از بس کتک خوردن
زیر لگد تاب نیاوردن
نگاهی چشام میره سیاهی
همینجوری بگردم دور سرت الهی
امون از این جدایی
تنگ دلم بابایی
به من خندید
به تو خندید
به اشک من
به اشک تو
دم خیمه به من خندید
به تو خندید
جسارت شد که غارت شد همه خیمه
کی این زنجیر رو به پام انداخت
پرستو ها رو به دام انداخت
مسیر ما رو به شام انداخت
کی سنگ از بالای بام انداخت
یکی دو تا نه مدام انداخت
سرت رو پیش چشام انداخت
سرت رو میبوسم حنجرت رو
حالا تو چی نمیخوای ببوسی دخترت رو
بابایی چرا ازم جدایی
من روی ریگ صحرا
تو روی نیزه هایی
امون از این جدایی
تنگ دلم بابایی