کانون فرهنگی مذهبی بغض
متن اشعار
شامیا همدیگرو صدا کنید
بابام اومده بیاید نگاه کنید
دارم از خوش حالی گریه میکنم
قول و زنجیر تنم رو وا کنید
یه نفس غصه نذاشته راحتم
امشب دیگه شب شهادتم
بسترم خاک خرابه ها شده
از رو نیزه اومدی عیادتم
چرا عمر دخترت سر نمیاد
نفسم از تو سینه در نمیاد
سر تو میخوام به دامن بگیرم
دیگه این کارا ازم بر نمیاد
غنچه ی یاس تو زرد به خدا
تو دلش یه دنیا درد به خدا
دیگه چشماش جایی رو نمیبینه
دنبالت با دست می گرده به خدا
  حجم فایل : 1.6 مگابایت
 
 
دانلود