کانون فرهنگی مذهبی بغض

چشم یعقوبی من

حاج سید مهدی میرداماد
چشم یعقوبی من  چشم یعقوبی من
0
چشم یعقوبی من  چشم یعقوبی من
دانلود
متن اشعار
چشم یعقوبی من
باباهنوزم به در
بوی پیراهن تو
داره دلم رو میبره
یه دست گل بنفشه
دارم برات میچینم
اگه بیای کنار
درد و دلات میشینم
دردای منو
نگاه تو باید شفا بده
تا که حاجته
دل منو امشب خدا بده
مثل همیشه
توی آغوشت من رو جا بده
مگه میشه دامن بسوزه پاها نسوزه؟! مگه میشه چادر بسوزه موها نسوزه؟!دختر دارا ناله بزنن نه داد بزنن!دختربچه رو موهاش حساسه!اونایی که دیر به روضه رسیدن!یه خورده موهاش کم وزیاد بشه مریض میشه اذیت میشه!نمیدونم ببخشید، حاجی ببخش! این دختر بچه هایی که شیمی درمانی میشن رو برو بخش سرطانی ها سر بزن! ببین دختر موهاش بریزه خجالت میکشه ، تا کسی میاد تو اطاق میگه رو سرم رو بپوشون نگن موهام نیست!
نمیدونم اون شب به عمش گفت یا نه ، عمه یه چیزی بنداز رو سرم بابام نبینه!
هرچی بهش گفتم تو بیابون موهامو نکش!وای...
حسین
کاش یه جفت گوشواره از
چی کار کنم ؟ برات بخونم یا نه ؟!
کاش یه جفت گوشواره از
بهشت برا من بیاری
کاش یه جفت
حالاکه داری میای تنها دست خالی نیا
کاش یه جفت گوشواره از
بهشت برا من بیاری
یه آرزو دیگم دارم
دستای کبودمو
تو دست زهرا بزاری
نمیخوای سینه بزنی؟ نه؟
زخمای صورتت رو
اشکای من میشوره
ااا یه دفعه یه چیزی رو دید
بابا چرا رو پلکات
خاکستره
قربون چشات
یه بار دیگه عمه رو ببین
حاجی من موندم این بچه چقدر باوفاست، اون لحظه آخرم به فکر خودش نیست فقط به فکر عمشه!
بابا
قربون چشات
یه بار دیگه عمه رو ببین
خیلی دلتنگه
روی دامن عمه هم بشین
بابا یه بار روی دامن عمه بشین
خیلی دلتنگه
روی دامن عمه هم بشین
توی کوچه ها
پشت سر تو خیلی خورد زمین
هی خورد زمین بلند شد گفت
وای مادرم
  حجم فایل : 5 مگابایت
 
 
دانلود