کانون فرهنگی مذهبی بغض

دختری آمد از قبیله ی نور

علی پیله وران
دختری آمد از قبیله ی نور دختری آمد از قبیله ی نور
0
دختری آمد از قبیله ی نور دختری آمد از قبیله ی نور
دانلود
متن اشعار
دختری آمد از قبیله ی نور
صورتش مثل قاب نرگس بود
بذر راهش سبد سبد احساس
سیرتش روح صد گلستان بود
هر فرشته که میرسید از راه
یا اگر جبرئیل می آمد
به پر روسری گلدارش
تا ببندد دخیل می آمد
تا که لب را به خنده وا میکرد
دل هر ماه پاره را میبرد
به خدا هر دلی را به لطف لبخندش
به خدا تا خود خدا میبرد
ساره آسیه حاجر و مریم
زائرهرشب نگاه او
و شکوه تمام این دنیا
گرد و خاک غبار راه او
به صفات حمیده اش سوگند
آیینه دار حسن زهرا بود
خاک راهش شفای هر دردی
او مسیحا تر از مسیحا بود
در میان قبیله ی خورشید
در دل هر ستاره جایی داشت
و روی موج آبی دلها
مثل مهتاب ردپایی داشت
آسمان است و گوشواره او
خوشه های طلایی پروین
مستجاب الدعاست این بانو
عطر سبز قنوت او آمین
طر باغ بهشت دارد او
که شبیه حسیم می آید
یا به روی قنوت پروازش
بال هر یاکریم می آید
هر سحر بوسه میگرفتند از
مقدمش کاروانی از خورشید
یاسها چلچراغ ایوانش
با همان بالهای سبز و سپید
آسمان مدینه ی دل را
مهر و ماه و ستاره کوکب بود
بین این خانواده این بانو
همه ی عشق عمه زینب بود
آسمان ها ستاره میریزد
جبرئیل از جنان به پای او
دسته گل میفرستد از جنت
مادرش فاطمه برای او
نه فقط عشق حضرت ارباب
آرزو و امید عباس است
زینت آسمان آبی
شانه های رشید عباس است
جلوه دارد میان چشمانش
همه ی مهربانی ارباب
گل بریزید آمده از راه
آمده دختر آسمانی ارباب
مریم است این و یا خود زهراست
که حریمش پر از کرامات است
تا قیام قیامت این بانو
افتخار تمام سادات است
  حجم فایل : 21.2 مگابایت
 
 
دانلود