متن اشعار
عمه از اتفاق بدي زجر ميكشد
از غُصه هاي بي عددي زجر ميكشد
وقت اذان به يادِ تو كه بر سر ِ علي
فرياد ميزدي ولدي زجر ميكشد
دارد هنوز پهلوي دردانه ات پدر
از بعدِ خوردن لگدي زجر ميكشد
ما زجر ميكشيم ز بس زجر ميزند
موي مرا تو شانه زدي زجر ميكشد
از تازيانه خوردن ما عمه زخمي است
يعني به جا مردن ما عمه زخمي است