• جستجو جستجو
  • صفحه اصلی
  • آرشیو روضه
  • آرشیو مداحی
  • آرشیو اشعار
  • مداحان
  • ایجاد حساب کاربری
  • بازیابی نام کاربری
  • بازیابی رمز عبور
  • جستجو جستجو
  • صفحه اصلی
  • آرشیو مداحی
  • آرشیو روضه
  • مداحان
  • آرشیو شعر

در مجموع: 70 نتیجه یافت شد

وضعیت جستجو
جستجو تنها در :

1. شهر خالی ز رفت و آمد شد
(آرشیو روضه)
شهر خالی ز رفت و آمد شد شام در ظلم خود مردد شد بعد آن پایکوبی و آواز بعد از آن ازدحام و آن همه ساز کوچه ها، سوت و کور شد، شب شد هر چه شد بعدِ نطق زینب شد چتر خواب افتاده بر سر شهر پهن ...
ایجاد در 25 آبان 1397
2. سه سالشه هر کسی که نوکریشو کنه خوش به حالشه
(آرشیو مداحی)
... شب سومه برا منی که مست رقیه ام همه شبای سال شب سوم شور و شعف رقیه نوه ی پادشه شهر نجف رقیه همه عالم یه طرف تو یه طرف رقیه ذکر لبم رقیه به گدایی درت منتسبم رقیه روضه واجب تره از نون شبم رقیه دلم ...
ایجاد در 02 شهریور 1400
3. چرا هیشکی نمی‌فهمه خرابه جای دختر نیست
(آرشیو روضه)
... بده سنگ صبورم توومجلس یزید شکست غرورم خدا صبرم دردم همینه خدا صبرش بده آه از سکینه خدا صبرم بده دیگه بریدم توی بزم حرام چیا شنیدم نمیگم از غصه‌هام نمیگم از شهر شام دلم نمیاد که تو دلت بگیره برام ...
ایجاد در 30 مرداد 1400
4. خدا نیاره توی غربت یه عده راهت و ببندن
(آرشیو مداحی)
... اون دلقکه، از توی جمع نرفته بود بابا بغلت و میخوام بابا بارونیه چشمام خدا نیاره وسط شهر، همه بخوان بدن نشونت دورت و نامحرم بگیره، یه دفعه بند بیاد زبونت مشت و لگد تموم که شد، با تازیونه میزدن جا ...
ایجاد در 30 مرداد 1400
5. بابا چه خبر از من و از عمه جدایی
(آرشیو روضه)
... من از طناب بدم میاد از اضطراب بدم میاد از خنده های حرمله جون رباب بدم میاد از شهر شام بدم میاد از ازدحام بدم میاد به عصمت سکینه از بزم حرام بدم میاد از ساربون بدم میاد از رد خون بدم میاد چند روزه حتی از ...
ایجاد در 26 مرداد 1400
6. خدا نیاره تو بیابون بچه بمونه بین گودال
(آرشیو مداحی)
... پاها بهت بگم سرت چی اومد بهت بگم رفتی کجاها تو از گودال برام بگو از سنگ و بام برات بگم خوردی عصا برام بگو منم از شهر شام برات بگم پیر مردا تو رو زدن منو زدن پیر زنا هیچ دختری گیر نکنه وسط این بد دهنا جوری ...
ایجاد در 25 مرداد 1400
7. آیا می‌آید امشب برای دیدنم بابا می‌آید
(آرشیو مداحی)
آیا می‌آید؟ امشب برای دیدنم، بابا می‌آید بابا دوبخش است؛ با سر می‌آید یا که نه با پا می‌آید یا شهرشان را با گریه ویران می‌کنم من؛ یا می‌آید هرچند زخم است؛ امّا به چشمش، صورتم زیبا می‌آید عمّه کمک کن؛ ...
ایجاد در 23 مرداد 1400
8. چشات به سمت من سرت رو دامنم
(آرشیو مداحی)
چشات به سمت من سرت رو دامنم تا جون دارم دل از تو من نمیکنم رسیده لحظه ی وصالمون بابا حالا که اومدی پیشم بمون بابا میخوام بغل کنم تورو نمیتونم خودم برای تو لالایی میخونم دلم میخواست میشد برا تو جون ...
ایجاد در 16 مرداد 1400
9. تو نبودی صد دفعه جون دادم بعد تو نخواه که زندگی کنم
(آرشیو مداحی)
... سمت خواهرامه من که روی دوش تو فهمیدم توی شهرمون عزیز یعنی چی من که روی دوش تو فهمیدم توی شهرمون عزیز یعنی چی یه سوال ازت دارم بابا جون تو بهم بگو کنیز یعنی چی ملعت بطونکم من الحرام یه نفر میگفت ...
ایجاد در 16 مرداد 1400
10. گفته بودم که به ویرانه بزن سر بابا
(آرشیو مداحی)
... تو دامن زهراست نه این ویرانه چه کنم من که در این شهر ندارم خانه بابا دو چشم خویش وا کن ببین دختر زارت شده ویران نشین چقدر زخم تو را روی جبین افتاده بمیرم بابا به گمانم تو که دیدی دخترت روی زمین افتاده ...
ایجاد در 13 مرداد 1400
11. دستامو رو سر گذاشتم، جای معجری که نیست
(آرشیو مداحی)
... کوچیکم، زنجیره نفسم داره از این شهر، می گیره بیا که داره رقیه ات، میمیره یا ابتاه یا ابتاه یا ابتاه صورتم شبیه یاسه، واسه ی زدن که نیست می دونم اسیریم اما، اینجا جای زن که نیست تا دیدم سرت رو گفتم، ...
ایجاد در 13 مرداد 1400
12. لباسای تنم پاره توی موهام پر از خاره
(آرشیو روضه)
... ترک خوشش میاد حالا تو از موی سرم خوشت میاد از اینکه دست دراز کنن به معجرم خوشت میاد من از طناب بدم میاد از اضطراب بدم میاد از خنده های حرمله جون رباب بدم میاد از شهر شام بدم میاد از ازدحام بدم میاد به ...
ایجاد در 10 شهریور 1399
13. یکی بودیکی نبود زیر گنبدکبود توی ویرونه
(آرشیو مداحی)
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود توی ویرونه ی یه شهر غریب یه فرشته منتظر نشسته بود روزا که دخترا میان رقیه رو نگاه کنن اما گوشام نمیشنوه اگر منو صدا کنن بابا اینا نمیتونن منو ازت جدا کنن میای کنارم خودم ...
ایجاد در 07 شهریور 1399
14. یه دختر سه ساله ته نازشه
(آرشیو مداحی)
... ام میکشن منو آخرش رو زخمای عمه نمک خورده بنای ظلم از فدک خورده چون نوه فاطمه بودم گوش و گوشوارمو بردم فقیرا و یتیمای شهر سهم افطارمو بردن معجر خاکی چادر پاره صورت زخمی میرسه روضه به گوشواره العجل یا حجت ...
ایجاد در 06 شهریور 1399
15. به یادم مونده روزایی که تو آغوش تو بودم
(آرشیو روضه)
... خوب ببینمت بابا با چشمی که نیمه بازه اینطوری چشمای هرزه‌ی ثنان و حرمله خیره شد به قامت من اینطوری یکی در میون نزد سیلی بهم ضربه ضد به صورت من اینطوری تو کوچه پس کوچه‌های شهر شام چکمه روی بالم افتاد اینطوری ...
ایجاد در 05 شهریور 1399
16. خوب شد دردم دوا شد خوب شد
(آرشیو مداحی)
خوب شد دردم دوا شد خوب شد دخترت حاجت روا شد خوب شد میخوام همه شهرو چراغون کنم یه شهرو به خرابه مهمون کنم ببوسمت جلو چشای همه صورتتو ستاره بارون کنم من قهر نبودم که میگی آشتی فقط میگم تو که دوسم داشتی ...
ایجاد در 05 شهریور 1399
17. خوب شد دردم دوا شد خوب شد
(آرشیو مداحی)
خوب شد دردم دوا شد خوب شد دخترت حاجت روا شد خوب شد میخوام همه شهرو چراغون کنم یه شهرو به خرابه مهمون کنم ببوسمت جلو چشای همه صورتتو ستاره بارون کنم من قهر نبودم که میگی آشتی فقط میگم تو که دوسم داشتی ...
ایجاد در 03 شهریور 1399
18. نکنه روبرومی خودتی یا عمومی
(آرشیو مداحی)
... و ازدحام شد کار حرم تمام شد قافله‌ی اسیری راهی شهر شام شد دروازه که وا شد اومدن مردم شام و پاره کردن لباسام و قلبم ترک خورد دروازه که و اشد پر سیدم از کبودی ها پشتِ هم یهودی ها عمم کتک خورد ...
ایجاد در 30 مهر 1398
19. دوباره آروم میشه و خوابش میبره
(آرشیو مداحی)
تا پرچمت رو گنبد طلا تاب می خوره اشک چشام از آتیش غمت آب می خوره حیرونتم آقا، پریشونتم آقا انقد دوست دارم که میگم مجنونتم گریونتم آقا، آخه مدیونتم آقا دلتنگم و تو آرزوی لب ایوونتم آقا «همه جا ...
ایجاد در 27 مهر 1398
20. دنیابه کام مانیست انگاردیگه حیانیست
(آرشیو مداحی)
...  زود نشست رو سر من گرد روزای پیری دومین کربلامون کوچه بازار کوفه است دور چشمام کبود از دست آزار کوفه است بازم بگم؟ دست به دست شد تو شهر کوفه گوشواره هامون من خجالت کشیدم از لباس پاره هامون بازم بگم؟ ...
ایجاد در 29 شهریور 1398
21. السلام محضر آن بانوی والا مقام
(آرشیو مداحی)
... دیده بی خواب من دل خوشیه شاه او نوکر ریحانه ارباب من رونق بازار کرامات و کمالات و عنایات غمش پر دوا از سر هر نیزه خبر را گرفت ناله زد از خنده یک شهر اثر را گرفت رفت و از آن قوم دلیرانه پدر ...
ایجاد در 21 شهریور 1398
22. جاموند از بقیه، یه سه ساله دختر
(آرشیو روضه)
... شهر شام تو دِیرِ راهب این سر رو راهب مسیحی با گلاب شستشو نداد؟! با گلاب که شستشو داد همه‌ی زخم‌ها رو پاک کرد. من دیدم سرت خیلی تمیز شده بود. اصلا زخم بهش نبود. اما الان که سرتو جلوم گذاشتن میبینم لبات ...
ایجاد در 18 مهر 1397
23. بابایی، عجب سری به ما زدی
(آرشیو روضه)
... مگر نمیدانی رقیه هیچ به جز لقمه‌ی پدر نخورد دَمار از همه‌ی مردمش درآرم من به شهر شام دوباره رَهَم اگر نخورد همیشه چشم من از ازدحام می‌ترسید که یک زمان تنم آنجا به یک نفر نخورد بلد شدم بنویسم فرات، ...
ایجاد در 18 مهر 1397
24. ای از سفر رسیده که مهمان دختری
(آرشیو روضه)
ای از سفر رسیده که مهمان دختری اول بگو مرا کی از این شهر می بری مثل کبوتری که به او سنگ می زنند از ضرب تازیانه ندارم دگر پری جای تعجب است که من زنده مانده ام هر کس که دیده گفته عجب طفل لاغری از ...
ایجاد در 17 مهر 1397
25. به قولت عمل کن دوباره
(آرشیو مداحی)
...  من اصلا با دختراشون قهرم دل خسته از این شهرم چقدر بی قرارم بزار بگم دیدن جنگیدنم خوب تو بازار بردنم خوب تو بازار روسریم شد آستین پیراهنم خب کار خدارو نگاه بابا آخر کار و نگاه بابا تاول رو ...
ایجاد در 12 مهر 1397
26. زیر سایه یه نخل نشسته بود
(آرشیو روضه)
... لب میگفت که بیچاره شدی دیگه آبرو نمونده برامون گفت یه روز تو خونه بودیم که یهو بابام اومد صدا زد پاشو پاشو اسرارو دارن از راه میارن لباسای نو بپوش پاشو برو شهر شلوغه زیر دست و پا نری برو روی پشت ...
ایجاد در 12 مهر 1397
27. گل بهشت حسینم ز بس نخوردم آب
(آرشیو روضه)
...  بین این شهر نحس و مهمان کن مثل عمه فقط خدا دارد تو به لب زخم خیزران داری من به لب روضه ی تو را دارم دو سه روز است روی پلک ترم جای سیلی بی هوا دارم به رخم عکس دست و بر روی پیروهن عکس رد پا دارم ...
ایجاد در 09 مهر 1397
28. بابا بیا ببین غم چشم تر مرا
(آرشیو روضه)
... دامان گرفته ام میدانم از تنور فقط نان می اورند حالا چطور از تو بوی نان گرفته اند طفل گرسته با شکم سیر میزدند در شهر شام شام غریبان گرفته اند دیگر خرابه دردسرش گریه من است بابا ببر مرا که دلم تنگ ...
ایجاد در 19 مرداد 1397
29. ببخش منو حالا که اومدی
(آرشیو روضه)
... تو این سفر چه بد گذشت دشمن تو دستمو وقتی بست گفتم بهش که به عموم میگم یه جوری زد که دندونم شکست قصد دارم که پذیرایی جانان بکنم جان خود خرج پذیرایی مهمان بکنم شهر را با قدمت پر ز بوی سیب کنم هر چه ...
ایجاد در 02 آبان 1396
30. با همین صورت تب دارم
(آرشیو مداحی)
...  با اشک چشام میشورم خاکستر روی موتو هر چقدر که زمین افتادم یا اگه صد دفعه جون دادم زیر و رو کردم این شهر رو با فریادم اگه الی الابد بسوزه گوشم لباس پاره پاره هم بپوشم علم رو میبرم به روی دوشم از ...
ایجاد در 07 مهر 1396
31. بابا کجا رفتی ، ندیدمت
(آرشیو مداحی)
... بود ، چرا خیزران ؟ چادر من که بود ، چرا بی امان ؟ گیسوی ِ من که بود، چرا تشت زر ؟ دامن من که بود، چرا نیزه ها ؟ هر روز دم غروب ،دلم شکست میخورد لب تو چوب، دلم شکست بازار ِ شهر شام ، سرم شکست گفتم تورو ...
ایجاد در 15 آذر 1395
32. چوبی به لبت نشسته دیدم
(آرشیو مداحی)
... با ترانه از دو چشمم دانه دانه می چکد بر روی دامن با بهانه بی بهانه عمه برگردیم خانه یادم اید روز دیرین کودکی شاداب بودم هر زمان خوابم میامد روی دوش گرم اکبر خواب بودم من عزیز شهر بودم دختر ارباب ...
ایجاد در 26 مهر 1395
33. یه موقع اومدی که من نایی ندارم
(آرشیو روضه)
یه موقع اومدی که من نایی ندارم ببخش که اسباب پذیرایی ندارم غصه سرم ریخته ببخش وضعم بهم ریخته ببخش بعد اتیش خیمه ها موهام یه کم ریخته ببخش قافله شهر شام رفت میون ازدحام رفت با گل سر بابا جون ...
ایجاد در 23 مهر 1395
34. صد دانه یاقوت دسته به دسته
(آرشیو روضه)
... بسته امروز طفلی خنده به لبهاش میرفت و دستش در دست باباش چیزی نگفتم او سنگ برداشت یاقوت سرخی روی سرم کاشت فریاد زد گفت من اهل شهرم بابا نداری من با تو قهرم خوابم گرفته طاقت ندارم جای گل سر سر درد ...
ایجاد در 23 مهر 1395
35. جگرم سوخته صدام شرر داره
(آرشیو مداحی)
... یه زهرای سه ساله ام نفسم با روضه ی تو دم گرفت گریه ی عجیبی از حرم گرفت شهر شام و یک تنه آتیش زدم دشمن تو منو دست کم گرفت حمد و با دلی شکسته میخونم قنوت و با دست بسته میخونم نماز وترمو مثل عمه ام ...
ایجاد در 21 مهر 1395
36. منم بابا میخام بگم حُبُ الحسین أجَنَّنی
(آرشیو مداحی)
... جوری کرده ورم زیر چشای ترم بابایی امون از این تنهایی بیا و دستمو بگیر منو تو ازدحام نزار کرب و بلا و کوفه رو کنار شهر شام نزار محله یهودی و درسته بد مرحله بود ولی بابا بد تر از اون محله حرمله ...
ایجاد در 17 مهر 1395
37. دختر شاه مدینه کنج ویرونه نشسته - شعر روضه
(آرشیو اشعار)
... زخممو بابا نبینه حرفامو می گم به بابا غم و غصه هام زیادن بچه های شهر شامی منو بازی نمی دادن بگو عمه بگو عمه چرا بابا رو زمینه دستامو بزار تو دستاش چشمام تاره نمی بینه حالا تو بگو بابا جون چرا لبهات ...
ایجاد در 09 مهر 1395
38. از بس شکستنی شدی ای شیشۀ بلور - غزل روضه
(آرشیو اشعار)
... ای به خدا باورم شده از لحظه ای که حرف کنیز آمده وسط خوابش نمی برد ز غم و ترس خواهرت در این میانه جای ابالفضل خالی است تا پس بگیرد از عدوی پست معجرت در شهر مسلمین نشود دفن خارجی لرزه فتاده بر دل ترسان ...
ایجاد در 06 مهر 1395
39. ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد- غزل روضه
(آرشیو اشعار)
...  از زجر یادگاری یک دنده شکسته فهمیده ام در این شهر معنای سیری ام را از ضرب دست خوردم دندان شیری ام را نامحرمی که با خود دیشب سر تو را داشت وقتی به گوش من زد انگشتر تو را داشت طفلی که خنده می زد ...
ایجاد در 04 مهر 1395
40. خدارا شاکرم امشب پدر جان،که من بار دگر دیدم نگاهت - غزل روضه
(آرشیو اشعار)
...   اینک سوالی  ساده  که  دردش  عظیم است یتیمی  چیست  بابا  که  در  این  شهر به  من  هرکس  رسد  گوید  یتیم است پدر   رفتی   و   بعد   از   رفتن   تو اگرچه   ناله    را    خاموش    کردم عطش   جان ...
ایجاد در 06 شهریور 1395
41. من از غصه دوری تو میمیرم
(آرشیو مداحی)
متن اشعار من از غصه دوری تو میمیرم من از دست تموم شهر دلگیرم همین دیشب بود که خواب تو رو دیدم دیدم با سر تو پیش خدا میرم من و ببر تموم تنم درد میکنه من و ببر بابا کمرم درد میکنه بیا بریم بدون ...
ایجاد در 30 دی 1394
42. من به تو میگم بابای من
(آرشیو مداحی)
... مشت یهودی من و عمه و لباس خونی من و عمه سر شکسته من و عمه و چشای بسته من و عمه و پاهای بسته شهر شام و قصه ی مدینه واویلا زینب و رقیه و سکینه واویلا من به تو میگم وای قتلگاه تو به من میگی وای خیمه ...
ایجاد در 28 آبان 1394
43. نه،که گفته که توجا دردل دنیاداری
(آرشیو مداحی)
... حرم را داری حسین حسین هر گز سراغ شخص عوامی نمیرویم مرغیم سوی دانه و دامی نمیرویم تا در جهان سه ساله ما سایه گستر است زیر بلیط هیچ مقامی نمیرویم حاتم که زجود شهرتی پیدا کرد تا بر تو رسید سفره اش ...
ایجاد در 23 آبان 1394
44. همه شادند دخترت گریان
(آرشیو روضه)
متن اشعار همه شادند دخترت گریان همه خوابند و دخترت بیدار خیلی امروز مردم این شهر دادنم با نگاهشان ازار دخترت را ببر به همراهت خسته از دست روزگار شده یا که تشخیص تو شده مشکل یا دو چشم رقیه ...
ایجاد در 09 آبان 1394
45. نبودی تو بابا ز هر گوشه غم ریخت
(آرشیو روضه)
... زمین اما میزدن کافی بود بگم زهرا میزدن یه چند روزی بعد کبودی پلکام رسیدم به شهر پر از زخم و دشنام دلم خواست بمیرم تا نذری نگیرم من از یک غریبه تو دروازه شام روضه ی حاجی روضه ی خرابه بود روز ...
ایجاد در 28 مهر 1394
46. خوش اومدی ای بابا گوشه ی ویرونه
(آرشیو مداحی)
... موهات خاک تنوره بابا من نمیخوام دیگه این شهر غم هارو آخه اینجا همه مردم خارجی میخونن مارو خوش اومدی ای بابا گوشه ی ویرونه بگو چرا رو لبهات لخته هایی از خونه درد دلامو برات بابا جون یکی یکی برزیون ...
ایجاد در 22 اسفند 1393
47. شام غربت سر اومدتا پدر از در اومد
(آرشیو روضه)
... سر و صورت "ناله بزن این شبها وقتشه" دیدم بزم شرابُ میچشیدم عزابُ كی عزیزم؟ وقتی مرد غریبه بست به دستم طنابُ پر شدم از كبودی بابا كجا؟ بین چندتا یهودی بابا خوب شدم اصلاً نبودی بابا شهر شام و ازدحامُ ...
ایجاد در 12 اسفند 1393
48. آسمان دامنم را غرق انجم میکنم
(آرشیو مداحی)
... با او ترنم میکنم شهر در خواب خوش و من ناخوش و یاگریه ام شام شوم شهر شامی را تلاطم میکنم عمه احوال مرا با اشک میپرسد و من سر به زیر انداخته با او تکلم میکنم دانه دانه خار بیرون میکشد از پای من درد ...
ایجاد در 30 بهمن 1393
49. نیمه شب عمه جون باباشده مهمون من
(آرشیو مداحی)
...  محو تماشای بابا جونم ب لب اومدو لب روی لب های بابا زائر پدر شدم راهی سفر شدم عمرم به سر رسیده وقته سفر رسیده بابا یتیم نوازه و حال دلم رو میدونه خوب میدونه که دخترش تو شهر غصه مهمونه یا من ...
ایجاد در 25 بهمن 1393
50. دوسش دارم یه عالمه دختر پادشاهمه
(آرشیو مداحی)
متن اشعار دوسش دارم یه عالمه دختر پادشاهمه گدایی در شما کار هزارتا حاتمه هزارتا حاتمم کمه کار تموم عالمه اگر چه شهره هستم به درد بی نوایی به قالی سلیمان ندارم اعتنایی چرا که من دوباره  ...
ایجاد در 20 بهمن 1393
51. داشت آن روز زمین قصه ای از
(آرشیو مداحی)
... من شهر دمشقی که تو در آن باشی زائری آمده در قلب تو جا می خواهد صحن زیبای تورا دیده، صفا می خواهد یک نفر آمده و اذن دعا می خواهد او مسیحی است ولی از تو شفا می خواهد باز باشوق یکی چادر کوچک آورد دختری ...
ایجاد در 08 بهمن 1393
52. برای دختر یتیم هیچ کسی بابا نمیشه
(آرشیو مداحی)
...  خوش اومدی اما دیر اومدی بابا دیر اومدی بابا یاس سپیده صورتم حالا به رنگ نیلی بیا ببین تو شهر شام نوازشا با سیلی کنج خرابه تا پیش تو ام جایی نمیرم کنج خرابه با دیدن تو اروم میگیرم کنج خرابه کنار ...
ایجاد در 07 بهمن 1393
53. میخونه ارباب ای نازنینم ایشالا دخترم
(آرشیو مداحی)
... الجواد یکی باب الحسین تا دست به دعا گرفتم کربلا گرفتم بین الحرمین رو از امام رضا گرفتم نوکرو ارباب داده حواله فقط در خونه ی زهرای سه ساله تو دربار حسین ملیکه ی عشقه حرم فاطمه تو شهر دمشقه  ...
ایجاد در 03 بهمن 1393
54. غروبا تنها دم ویرونه غریبونه
(آرشیو مداحی)
متن اشعار غروبا تنها دم ویرونه غریبونه می گم با گریه که دنیا این جور نمی مونه یه روزی پایان می رسه غم های من می بینید از راه می رسه بابای من میاره مرهم برای زخمای من میاد و سوغات برای من میاره ...
ایجاد در 18 دی 1393
55. اهل محبت میدونن که پدر عشق دختره
(آرشیو مداحی)
... من بابامو میخوام شهری که چشماشون از دستاشون سنگین تره چه آشناس به چشمام معجر سر دختره دست به دست باباش میگه عروسک یادت نره ایناهاش دست باباش اون چیه انگشتره شانس شناختن بابامو که از دس دادم ...
ایجاد در 30 آذر 1393
56. سوره غم داره یه آیه لعن الله بنی امیّه
(آرشیو مداحی)
... یا رقیه سیدتی یا رقیه سیدتی یا رقیه سیدتی یا رقیه سه ساله شهره ارباب زهرایی و زهره ارباب نمک سفره خدا حسین تو نمک سفره ارباب لاله ترین یاسی ای که برادر زاده عباسی گریه ات نه از ترسه به ناسزا بر پدرت ...
ایجاد در 16 آذر 1393
57. به عشق تو دل سپردم
(آرشیو مداحی)
... پا نمیشه گره از مویی که سوخته وا نمیشه حسین جان حسین ابا الغریب حسین جان منو شام و بیقراری منو اشک و اه و زاری بلند میشم پیش پاهات ولی تو که پا نداری بابا جون تو شهر بی وفایی تو هر شهر به روی ...
ایجاد در 14 آذر 1393
58. حال من رو به راه نمیشه
(آرشیو مداحی)
... من آوردن میگفتم بابا میزدنم منو بی هوا میزدنم حسین واا حسین واا حسین واا حسین واا ماه شب بی فروغ نمیشه حرف من که دروغ نمیشه به خدا هیچ جا بازار شهر قد این جا شلوغ نمیشه قول بده منو میبری بابا ...
ایجاد در 17 آبان 1393
59. آسمان دامنم را غرق انجم می کنم
(آرشیو مداحی)
... با او با او ترنم می کنم شهر در خواب خوش و من نا خوش و با گریه ام شام شهر شوم شامی را تلاطم می کنم عمه احوال مرا با اشک می پرسد ز من سر به زیر انداخته با او تکلم می کنم دانه دانه خار بیرون می کشد از ...
ایجاد در 17 مهر 1393
60. فخرم اینه تو دنیا که دلم با رقیه است
(آرشیو مداحی)
... و ماهمه گدایی در شما کار هزار تا حاتمه هزار تا حاتمم کمه کار تموم عالمه اگر چه شهره هستم به درد بی نوایی به قالی سلیمان ندارم اعتنایی چرا که من غبار قالی روضه هاتم غلام حلقه گوش و نوکر نوکراتم  ...
ایجاد در 15 مهر 1393
61. وفتی رفتی دخترت تنها شد
(آرشیو مداحی)
...  پا برهنه تو شهر چرخوندن اینجا بابا هر چی گریه کردم میزدنم گفتم تشنم بی حیا با پا زد تو دهنم وقتی رفتی من شدم اواره دیگه بابا ندارم گوشواره میبینی که معجرم شد پاره توی بازار یکی اومد راه عمه رو بست ...
ایجاد در 02 مهر 1393
62. غمنامه حضرت رقیه-حسین فاطمه سلام
(آرشیو مداحی)
... تو اون دشت بلا ولي يهو يه دختري داد مي زنه عمه بیا می خوام بگم دختر تو درد و بلا کم ندیده تو بچه ها هیچ کسی رو مثل رقیه ندیده میگن یه جا خرابه بود خرابه ای تو شهر شام گریه می کرد و هی می گفت  ...
ایجاد در 20 شهریور 1393
63. خنده نشسته رو لب مهتاب
(آرشیو مداحی)
...  فقط درخونه ی زهرای سه ساله تو درباره حسین ملیکه ی عشقه حرم فاطمه تو شهر دمشقه تو این خونواده کرامت رایجه مث عموش عباس باب الحوائجه دشمنای سر سپرده که حجوم آورده تو حرم هنوز سیلی عباسو نخورده مدد ...
ایجاد در 16 شهریور 1393
64. میرم بخوابم بابایی حالم خرابه بابایی
(آرشیو مداحی)
...  مگه بابا نداره خدا نداره دخترت از بس کتک خورد دیگه طفلی نا نداره اسم زجر رو تا میارن پس میفتم اونقدر میترسم از نفس میفتم مثل مرگ یک قناری گوشه ی قفس میفتم اتیش به شهر پرم زد با نیزه تو سرم زد  ...
ایجاد در 29 تیر 1393
65. پیچیده تو دنیا نسیم شیدایی
(آرشیو مداحی)
...  انگاری زهرا دوباره دنیا اومد عشقا شکر حق به جا اریدم صاحب قلبمون امشب دنیا اومد تو دلم جا داره بوی زهرا داره با رقیه تازه دنیا معنا داره حس عجیبیه بین این دو سرا حرم دمشق و شهر کرب بلا ایشاالله ...
ایجاد در 03 خرداد 1393
66. بابای خوب رقیه
(آرشیو مداحی)
... قلب من پر ز وحشت سنگینی دست او را تا که حس کرد دختر تو دیدم که در دست او ای پدر انگشتر تو بابای خوب رقیه شد گوش من پاره پاره غارت شد گوشواره با چشم هرزه نماید دشمن به عمه نظاره در شهر نامردی شام ...
ایجاد در 20 فروردين 1393
67. وقتی رفتی دخترت تنها شد
(آرشیو مداحی)
... ما رو میگردوندن پا برهنه توی شهر چرخوندن اینجا بابا هر چی گریه کردم میزدنم گفتم تشنم بی حیا با پا زد تو دهنم واویلا حسین وای وقتی رفتی من شدم آواره دیگه بابا ندارم گوشواره می بینی که معجرم شد پاره ...
ایجاد در 11 فروردين 1393
68. شب سوّم محرم 92
(آرشیو روضه)
... میخونه کجایی ای بابا دلم برات تنگه نیا که تو این شهر دستا پر از سنگه بابایی خوابتو دیدم توی این ویرونه زدی موهامو بابایی تو شونه خواستم بابا پیشم بمونی اما از خواب پریدم با یه تازیونه   ...
ایجاد در 11 فروردين 1393
69. درباره بغض
(درباره بغض)
... "بغض حضرت رقیه(س)" در بعد ازحادثه ی عاشورا و در شهر شام و همچنین 2-بغز به معنی چوب یا تازیانه به دست و پای کسی زدن و منظور شکنجه و آزار و اذیت های حضرت رقیه(س) از ظهر عاشورا به بعد و حوادث بعد از آن می ...
ایجاد در 10 فروردين 1393
70. من دختر سه ساله ی شاهم
(آرشیو مداحی)
من دختر سه ساله ی شاهم این نعره ی رقیه از شامه هر عالمی که میزنه زانو پیش رقیه میشه علامه پای حرف حق سینشو سپر کرده که مث زینب چادرشو سر کرده مردم شام رو جون به سر کرده وقتی که با یه فریادش این شهرو کرده ...
ایجاد در 30 -3443