- 1. آمدی با سر آمدی چه کنم
- (آرشیو روضه)
- ... آمدی... چه کنم؟! چشم من تار و بسته شد، حالا... ... دیدن دختر آمدی؟! چه کنم؟! گیسویم درهم است... می بخشی؟ سرزده آخر آمدی چه کنم؟! بگذریم از خودت بگو بابا از خودت، از غروب عاشورا تیر و شمشیر از این ...
- ایجاد در 21 شهریور 1397
- 2. از سفر آمدی و روشن شد
- (آرشیو روضه)
- متن اشعار از سفر آمدی و روشن شد چشم هايی كه تارتر شده اند از سفر آمدی به جمعی كه همگی دست بر كمر شده اند آمدی تا بگويیم بر نی نشده دخترت فراموشت شانه ام ياريم اگر كه كند می شود دستهايم آغوشت ...
- ایجاد در 11 آذر 1393
- 3. کنج عزلت گزین و تنها باش بین گمنام هاش
- (آرشیو روضه)
- ... هر کجا روضه بود آنجا باش هدف از گریه خنده ی زهراست بی خیال ثواب عقبی باش گریه کن پا به پای طفلی که گریه میکرد با سر باباش گفت حالا که آمدی بابا یا مرا با خودت ببر یا باش راستی دختری که آن کوچه است کتک ...
- ایجاد در 24 مرداد 1400
- 4. گفتم به خود یا که خبر از من نداری
- (آرشیو روضه)
- گفتم به خود یا که خبر از من نداری یا که خیال دیدن مارا نداری حالا که با سر آمدی فهمیده ام که هر شب تو میخواهی بیایی پا نداری دور از من و عمّه کجاها رفته ای که یک جای سالم در سرت حتی نداری با دختر تو ...
- ایجاد در 07 شهریور 1399
- 5. هم بر سرم خیلی هم تازیانه خورد
- (آرشیو مداحی)
- هم بر سرم خیلی هم تازیانه خورد روی پیکرم خیلی بابا حواست هست دارم ز دوری تو کم میاورم خیلی میپرسی از حالم حالا که با سر آمدی پس بهترم خیلی مانند گهواره دلتنگ لالایی علی اصغرم خیلی دلداری ام ...
- ایجاد در 25 آبان 1397
- 6. گفتم به خود یا که خبر از ما نداری
- (آرشیو مداحی)
- متن اشعار گفتم به خود یا که خبر از ما نداری یا که خیال دیدن ما را نداری حالا که از راه آمدی فهمیده ام که هر شب تو میخواهی بیایی پا نداری دور از من و عمه کجاها رفته ای که یک جای سالم در سرت حتی ...
- ایجاد در 14 آذر 1393
